سلام بر امام مهدی عج

مروری بر سی دی امام مهدی عج

سلام بر امام مهدی عج

مروری بر سی دی امام مهدی عج

آخرالزمان

آخرالزمان
* حدیث شماره : 17 *
* از ابو زاهریه ، از حبیر بن نفیر ، از عوف بن مالک ، از رسول خدا ( ص ) منقول است که فرمود : اى عوف چگونه خواهى بود ، زمانى که این امت 73 گروه شوند ، که تنها یکى از این گروهها در بهشت و سایر آنها در آتش اند عرض کردم : اى رسول خدا ( ص ) آن تفرقه چه زمانى خواهد بود ؟ حضرت فرمود : زمانى که مأمورین انتظامى زیاد شوند و کنیزکان مالک شوند و بره کوچک ( شاید مراد بچه هاى خلفا باشند ) بر منبر بنشینند وقرآن را با آهنگ بخوانند ، و مساجد را زینت کنند و منبرها را بالا ببرند و غنائم ومال امام را گروه غالب بگیرد و زکات و صدقه را زیان بشمارند و امانت را غنیمت پندارند و در دین براى غیر خدا علم بیاموزند و مرد از زنش فرمان برد و از مادرش نافرمانى کند و پدرش او را رها نماید و آخر این امت اول را لعنت کند و فاسقها بزرگان و سران قبیله و فامیل شوند و پست ترین مردم امت رهبر قوم گردند وبخاطر ترس وپرهیز از شر فرد اورا احترام نهند ، پس در این هنگام است ( هفتاد و سه فرقه شدن امت ) و مردم در آن هنگام از بیم ، به شام پناه مىبرند تا از شر دشمنانشان محفوظ باشند . گفتم : آیا شام فتح مىشود ؟ حضرت فرمود : آرى . نزدیک است ، پس از فتح شام جنگها وفتنه ها روى مىدهد وآنگاه فتنهء کور پدید مىآید ، سپس بعضى از فتنه ها بهم مىپیوندند تا اینکه مردى از اهل بیت من که به او مهدى ( علیه السلام ) مىگویند ظهور نماید بنابر این اگر او را درک نمودى پیرویش نما و از هدایت یافتگان بدست او باش .
المفردات : وقعدت الحملان : أی حکم المسلمین الأطفال . واتخذ الفیء دولا : احتکرت ثروات المسلمین بین فئة خاصة .
* حدیث شماره : 21 *
* حصین بن مخارق ، از موسى بن جعفر ، از پدرش و او از علی ( ع ) و وى از رسول خدا ( ص ) روایت کرده است که فرمود : میان دو گروه جاهل برانگیخته و مبعوث شدم گروه جاهل دوم ( که بعد از پیامبر صلى الله علیه وآله هستند ) بدتر از گروه جاهل اول مىباشند ( که پیش از رسول صلى الله علیه وآله بودند )
* حدیث شماره : 220 *
* سعید مقبرى ، از ابو هریره ، از رسول الله صلى الله علیه وآله روایت کرده که فرمود : ساعت ، ( قیامت یا قیام حضرت مهدى علیه السلام ) بر پا نخواهد شد تا آنکه امت من مانند دیگران ، به حکومت وقدرت رسیده ، ومطابق ، آنها عمل خواهند کرد ، مردم گفتند : یا رسول الله آیا مانند فارس وروم حکومت خواهند کرد ؟ حضرت فرمود : مگر غیر از فارس وروم ، مردمى دیگر هم هستند !
المفردات : مأخذ الأمم : أی تسلک مسلکها .
* حدیث شماره : 41 *
* مرزوق ابو عبد الله حمصى ، از ابو أسماء رحبى ، از ثوبان غلام آزاد شدهء رسول خدا ( ص ) و او از رسول اکرم ( ص ) روایت کرده است که آن حضرت فرمود : نزدیک است که ملتها از هر ناحیه اى بر شما هجوم آورند همانگونه که خورندگان ، بر ظرف غذا هجوم مىبرند . راوى مىگوید عرض کردیم : اى رسول خدا ، آیا ما آن روز تعداد اندکى هستیم ؟ حضرت فرمود : شما در آن روز زیاد هستید ولى مانند کف روى سیل هستید ، ترس ووحشت از دلهاى دشمنان شما برداشته شده ودر قلوب شما ( وهن ) قرار داده شده ، راوى مىگوید عرض کردیم : ( وهن ) چیست ؟ حضرت فرمود : دوستى زنده بودن و کراهت داشتن از مرگ .

دجال

·             حدیث شماره : 382 *
* قتاده از أنس از رسول خدا ( ص ) روایت کرده که آن حضرت فرمود : " هیچ پیامبرى نیامد مگر اینکه امت خویش را از آن انسان یک چشم دروغگو بر حذر داشت ، آگاه باش ، او یک چشم دارد ، وخداوند تبارک وتعالى چنین نیست ، میان چشمانش نوشته شده کافر ، هر مؤمنى آنرا مى خواند "
* *
* : العمدة : ص 440 ص 925 - عن مسلم ، والبخاری .
* : منتخب الأثر : ص 461 ف‍ 6 ب‍ 7 ح‍ 2 - عن الترمذی .
382 - المصادر :
* : الطیالسی : ص 265 ح‍ 19

·             386 - " ما بین خلق آدم علیه السلام إلى قیام الساعة أمر أکبر من الدجال "* حدیث شماره : 386 *
* هشام بن عامر مى گوید ، از رسول خدا ( ص ) شنیدم که مى فرمود : " در فاصلهء میان آفرینش آدم " ع " تا رستاخیز ، قضیه اى بزرگتر از دجال وجود ندارد "
386 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 146

·             * حدیث شماره : 392 *
* عبدالرحمان بن أبی بکرة از پدرش روایت کرده که گفت رسول خدا ( ص ) فرمود : " پدر ومادر دجال مدت سى سال داراى فرزند نشدند ، پس از این مدت کودکى بر ایشان متولد شد که داراى یک چشم وزیان بارترین و بى فایده ترین چیز بود چشمانش بخواب مىرفت ودلش خواب نداشت ، وى گفت : رسول خدا ( ص ) پدرش را توصیف کرد وفرمود : پدرش مردى بلند قد و داراى اندامى ناهمگون بوده و گویى بینى وى منقار است ، و مادرش زنى بلند بالا و بى ریخت و داراى پستانهاى درشت است .

·             * حدیث شماره : 395 *
* عبادة بن صامت مى گوید : رسول خدا ( ص ) فرمود : دربارهء دجال آنقدر با شما سخن گفتم تا آنجا که بیم آن داشتم که تعقل نکنید ، مسیح دجال مردى کوتاه قد بوده و میان پاهاى او فاصله دارد ، داراى موهاى مجعد ، یک چشم دارد که نه بر آمده است و نه گود نشسته ، اگر او بر شما مشتبه شد ، بدانید که پروردگار شما چنین نیست ، و شما هرگز خداى خویش را نمى بینید تا از دنیا بروید .
* حدیث شماره : 444 *
* ابو مالک اشجعى از ربعى واو از حذیفه نقل کرده که وى گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : " من از خود دجال بهتر مى دانم که با او چیست ، با او دو رودخانه و نهر جارى است که یکى بطور آشکار آب سفید ودیگرى بوضوح آتشى شعله ور است ، اگر کسى آنرا درک کرد باید به نهرى روى آورد که آنرا به صورت آتش مى بیند وباید چشمانش را بهم بگذارد و سر خود را به زیر افکند واز آن بنوشد ، زیرا آن آبى خنک است . دجال داراى یک چشم است و در آن لکه اى پر رنگ وجود دارد ومیان چشمان او نوشته شده است ، کافر ، هر مؤمن با سواد وبى سوادى آنرا مى تواند بخواند " .
444 - المصادر :
* : ابن أبی شیبة : ج 15 ص 133 ح 19318

·             * حدیث شماره : 427 *
* ابو سلمة بن عبدالرحمان گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : " فرود مى آید دجال در خوز و کرمان با هشتاد هزار تن که صورتهایى چون سپرهاى راه راه وکلاه بر سر دارند وداراى کفشهایى از مو هستند "
427 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 191

·             * حدیث شماره : 460 *
* عبد الله بن عثمان بن خیثم ، از شهر بن حوشب و او از اسماء بنت یزید بن سکن انصارى نقل کرده که وى گفت : از رسول خدا ( ص ) شنیدم که مىفرمود : ( دجال چهل سال در زمین درنگ خواهد کرد ، سال مانند ماه ، و ماه مانند هفته ، و هفته چون روز و روز مانند سوختن شاخه هاى نخل در آتش بود ) .
460 - المصادر :
* : عبد الرزاق : ج 11 ص 392 ح 20822

·             * حدیث شماره : 210 *
* از ربیعة بن أبو عبدالرحمان ، از انس بن مالک از رسول الله صلى الله علیه وآله ، روایت شده که فرمود : دجال از محله یهودیهاى اصفهان خروج نموده ، و هفتاد هزار یهودى که همه تاج بر سردارند همراه او خواهند بود .
210 - المصادر :
* : أحمد : ج 3 ص 224

·             415 - " یخرج الدجال من خراسان "* حدیث شماره : 415 *
* ابن مسیب آنرا از ابو بکر نقل کرده وبه پیامبر ( ص ) نسبت نداده است : دجال از خراسان خروج مى کند "

·             * حدیث شماره : 419 *
* ابن طاووس از پدرش از کعب نقل نموده که گفت : و آنرا به پیامبر ( ص ) نسبت نداده است : " دجال از عراق خروج مى کند " .

·             * حدیث شماره : 421 *
* ابو امامه باهلى مى گوید ، رسول خدا ( ص ) فرمود : " دجال از راه میان شام و عراق خروج مى کند "

421 - المصادر :
* : حماد : ص 149

·             * حدیث شماره : 431 *
* ابو عبد الله قراظ روایت کرده که از سعد بن مالک وابو هریره شنید که مىگویند ، رسول خدا ( ص ) فرمود : بار خدایا مردم مدینه را در شهرشان برکت عنایت فرما ، در روزى آنها خیر وبرکت ایجاد کن ، معبودا ، ابراهیم " ع " بنده ودوست تو بود ومن بنده و فرستاده تو هستم ، ابراهیم " ع " براى مردم مکه از تو در خواست کرد ومن همانگونه که ابراهیم " ع " براى مردم مکه از تو در خواست نمود براى مردم مدینه در خواست مى نمایم ، شهر مدینه در احاطه فرشتگان است ، بر هر گذرگاهى دو فرشته قرار دارند که از آن مراقبت مى کنند ، بیمارى طاعون و دجال وارد این شهر نمىشوند ، هر کس قصد خیانت به این شهر را داشته باشد ، خداوند او را ذوب مى کند همانگونه که نمک در آب ذوب مىشود .

·             * حدیث شماره : 451 *
* ابو هریره مى گوید رسول خدا ( ص ) فرمود : " وقتى که یکى از شما از تشهد فارغ مىشود ، باید از چهار چیز به خدا پناه ببرد ، از عذاب دوزخ واز عذاب قبر ، و از آشوب و فتنهء زندگى ومرگ واز شر مسیح دجال " .
451 - المصادر :
* : ابن أبی شیبة : ج 15 ص 130 ح 19308

·             * حدیث شماره : 478 *
* سیابه از امام صادق ( ع ) نقل مىکند که گفت : مردى از حضرت پرسید فدایت شوم مىگویند ، زراعت وکشاورزى مکروه است ، حضرت بدو فرمود : " زراعت نمائید ودرخت بنشانید ، بخدا سوگند مردم کارى حلال تر وپاکیزه تر از آن انجام نداده اند ، بخدا سوگند پس از خروج دجال زراعت مى شود ونخل کاشته مى شود "

478 - المصادر :
* : الکافی : ج 5 ص 260 ح 3

·             * حدیث شماره : 469 *
* زهرى از سالم از ابن عمر نقل کرده که رسول خدا ( ص ) با جمعى از اصحاب از جمله عمر بن خطاب از کنار ابن صیاد که کودکى بود گذارشان افتاد واو متوجه نشد ، تا اینکه رسول خدا ( ص ) با دستش به پشت او اشاره کرد وفرمود : آیا گواهى مىدهى که من رسول خدا ( ص ) هستم ؟ ابن صیاد به او نگاهى کرد وگفت : گواهى مى دهم که تو پیامبر بى سوادان هستى ، ابن صیاد به پیامبر گفت : آیا تو گواهى مى دهى من فرستاده خدا هستم ؟ رسول خدا ( ص ) فرمود : به خدا ورسول وفرستادگان او ایمان آوردم ، پیامبر به او فرمود : چه چیز بر تو وارد مى شود ؟ ابن صیاد گفت : بر من راستگو و دروغگو وارد مى شود ، پیامبر ( ص ) فرمود : امر را بر تو بهم آمیخته ، وسپس رسول خدا ( ص ) فرمود : چیزى را براى تو نهان کرده ام ، و ( یوم تأتى السماء بدخان مبین ) را براى او در نظر گرفته بود ، ( دجال ) ابن صیاد گفت : آن ، " دخ " است رسول اکرم ( ص ) فرمود : خفه شو ، از قدرت خود نمىتوانى تجاوز کنى ، عمر گفت : اى رسول خدا ( ص ) به من اجازه بده او را گردن بزنم ، پیامبر ( ص ) فرمود : اگر این شخص خود او ( دجال ) باشد ، قدرت استیلاى بر وى را ندارى ، واگر او همان شخص نباشد ، بنابراین از کشتن او سودى نبرده اى " .
* *
* : الخرائج : ص 283

·             * حدیث شماره : 399 *
* عبید بن عمر لیثى گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : " رستاخیز به پا نمىشود تا آنکه سى نفر دروغگو خروج مى کنند وهمهء آنها مدعى هستند که قبل از قیامت ، پیامبر هستند

·             * حدیث شماره : 471 *
* سعید بن مسیب ، از ابوذر غفارى نقل کرده که گفت رسول خدا ( ص ) فرمود : " مثال اهل بیت من به سان کشتى نوح ( ع ) است کسى که بر آن سوار شد نجات یافت وکسى که از سوار شدن بر آن سر بر تافت ، غرق گشت ، و کسى که در آخر الزمان با ما نبرد وستیز داشته باشد ، گویى همراه دجال جنگیده است " .
471 - المصادر :
* : البزار : على ما فی کشف الهیثمی ، ومجمع الزوائد .
* : الطبرانی ، الصغیر : ج 1 ص 139 ح 140

·             * حدیث شماره : 473 *
* محمد بن مروان از امام صادق ( ع ) نقل کرده که حضرت فرمود : کسى که با ما اهل بیت کینه توزى کند ، خداوند او را یهودى محشور مى کند ، گفته شد : اى رسول خدا ( ص ) هر چند شهادتین را گفته باشد ! فرمود : آرى ، زیرا او در پناه این دو کلمه از ریخته شدن خون خویش جلوگیرى کرده ویا در حالى که او ذلیل است جزیه مىپردازد ، آنگاه فرمود : کسى که بغض وکنیه ما اهل بیت را در دل داشته باشد ، خداوند او را یهودى برمىانگیزاند ، گفته شد : اى رسول خدا ( ص ) چگونه ؟ فرمود : اگر دجال را درک کند بدو مىگرود " .
473 - المصادر :
* : المحاسن : ص 90 ب 16 ح 39

·             * حدیث شماره : 479 *
* مفضل بن عمر از امام صادق ( ع ) روایت کرده که حضرت فرمود : " خداى تبارک وتعالى چهارده هزار سال پیش از آفرینش انسانها که ارواح ما بودند چهارده نور را آفرید ، بدو گفته شد : اى فرزند رسول خدا ( ص ) آن چهارده نفر کیانند ؟ حضرت فرمود : محمد وعلى وفاطمه وحسن وحسین وامامان از ذریه حسین " ع " که آخرین آنان قائم است ، هم او که پس از غیبتش قیام و ظهور مىنماید و دجال را به قتل مى رساند ، و زمین را از هر ظلم وستم ، پاک مى گرداند " .
479 - المصادر :
* : کمال الدین : ج 2 ص 335 ب 33 ح 7

·             * حدیث شماره : 434 *
* عمرو بن عبد الله حضرمى ، از ابو امامهء باهلى نقل کرده که گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : هیچ بخشى از زمین باقى نمىماند مگر اینکه دجال وارد آن مى شود وبر آن استیلاء مى یابد ، مگر مکه ومدینه ، زیرا او از هر گذرگاهى که بخواهد وارد مدینه شود ، فرشته اى با شمشیر کشیده با او روبرو مى شود تا آنکه کنار تپه سرخ و بعد از انتهاى نمکزار ودر محل تجمع سیلابها فرود مى آید ، آنگاه شهر مدینه اهل آنرا سه بار مىلرزاند ، وهیچ مرد وزن منافقى باقى نمىماند مگر اینکه به او (دجال ) ملحق مىشوند ، در آنروز مدینه پلیدیها را از خود مىزداید همانگونه که دم آهنگرى نا خالصى آهن را بین مى برد ، آنروز روز خلاص و رهایى نامیده مى شود ، أم شریک عرض کرد : در آن روز مسلمانان کجایند ؟ فرمود : در بیت المقدس ، دجال خروج مى کند وآنها را به محاصره در مى آورد ، تا آنکه خبر فرود آمدن حضرت عیسى به او مى رسد پا به فرار گذاشته و مىگریزد " .

·             * قسمتی از حدیث شماره : 476 *

·             و از جملهء آن نشانه ها ،دجال بزرگ یک چشم است که چشم راست او ناپیدا است ودر چشم دیگرش لکه اى مانند گوشت جویده شده دیده مىشود ، که آمیخته به خون است ، چشم وى مانند دانهء انگورى است که روى آب شناور باشد از حدقه بیرون آمده است ، گروهى از مردم بصره هستند که تعدادشان به اندازهء شهداى ، ابله ، مىرسد وانجیل ها را حمایل دارند از او پیروى مىکنند

·              

·             حدیث شماره : 1477 *
* صفوان بن عمرو ، از مشایخ از کعب الاحبار نقل کرده وآنرا به پیامبر ( ص ) نسبت نداده است وگفته : هنگامى که عیسى بن مریم ، همراهان اندک خود را دید ، نزد خداى متعال شکوه نمود ، خداوند فرمود : من تو را نزد خود بالا مى برم و تو را مىمیرانم ، واینگونه نیست که هر کسى را نزدم بالا بردم ، بمیرد . بلکه تو را بر دجال یک چشم بر مى انگیزم و تو او را بقتل مى رسانى ، وپس از آن بیست وچهار سال زندگى خواهى کرد ، وسپس تو را مى میرانم ، با مردنى حق .

·              

 

 

شام هنگام ظهور و قبل از آن



شام هنگام ظهور وقبل از آن

 

  • حدیث شماره : 267 *
    * ولید بن عیاش ، از عبد الله بن مسعود ، از رسول الله صلى الله علیه وآله روایت کرده که حضرت فرمود : شما را از هفت فتنه که پس از من اتفاق خواهد افتاد ، بر حذر مىدارم ، فتنه اى که از مدینه بروز مىکند ، وفتنهء مکه ، وفتنه اى که از یمن ظاهر مىشود و فتنه اى از مشرق و فتنه اى که از سمت مغرب پدیدار مىشود و فتنه اى که از داخل شام بوجود مىآید و این فتنهء سفیانى مىباشد .
    * حدیث شماره : 732 *
    * حسن بن محبوب ، از یعقوب سراج ، از جابر ، از ابو جعفر ( ع ) امام باقر روایت کرده که فرمود : اى جابر حضرت قائم علیه السلام قیام نخواهد کرد تا آنکه فتنه ، مردم شام را چنان در بر بگیرد که هر چه تلاش مىکنند از آن خلاص شوند نمىتوانند ، وهمچنین کشتارى در بین کوفه وحیره واقع مى شود که کشته هاى دو طرف به یک اندازه خواهند بود ومنادى در آسمان ندا خواهد داد .
  • * حدیث شماره : 576 *
    * از علی علیه السلام منقول است که فرمود : زمانیکه خدا بخواهد آل محمد ( صلى الله علیه وآله ) را ظاهر نماید ، جنگ از ماه صفر تا ماه صفر آینده شروع گشته واین ابتداى خروج حضرت مهدى علیه السلام خواهد بود . ابن عباس گفت : اى امیرالمؤمنین ، حوادثى که دال بر ظهورآن حضرت باشد چقدر نزدیک خواهد بود ؟ چشمان علی علیه السلام پر از اشک شد و فرمود : زمانیکه شکافى در سد فرات افتاده و آب به کوچه هاى کوفه برسد ، آنگاه است که شیعیان ما باید آماده دیدار حضرت قائم علیه السلام باشند .
    * حدیث شماره : 628 *
    * از علی علیه السلام : زمانى که پرچمهاى سپاه ( در شام ) با یکدیگر اختلاف نمایند قریه اى از قراء ، ارم ، در زمین فرو رفته ( بواسطهء زلزله ) وقسمت غربى مسجد آن خراب شده وسقوط مى نماید . سپس سه پرچم ( وحزب ) اعلام موجودیت کرده ، اصهب ، ابقع ، وسفیانى وسفیانى از شام ، و ابقع ، از مصر خروج کرده اما سفیانى بر آنها پیروز مى گردد .
    628 - المصادر :
    * : ابن حماد : ص 77
  • * حدیث شماره : 212 *
    * ابن زریر ، از عمار یاسر ، نقل کرده و آنرا به پیامبر ( ص ) نسبت نداده است : علامت حضرت مهدى علیه السلام اینستکه ، ترک ها بر شما ( مسلمانان ) هجوم آورند ، و خلیفه وحاکم شما که دارایى واموال را جمع مىکند ، از دنیا برود ، و پس از او شخص ضعیفى به خلافت مى رسد که پس از دو سال از خلافت عزل مى گردد وزمانیکه قسمت غربى مسجد دمشق ، در زمین ( بواسطهء زلزله ) فرو رود وسه نفر در شام خروج نمایند وهنگامیکه اهل مغرب به مصر ، مهاجرت کنند ، این علامت خروج سفیانى مى باشد .
    * *
    * : الفضل بن شاذان : على ما فی سند غیبة الطوسی
  • * حدیث شماره : 631 *
    * از علی علیه السلام : اختلافى که در بین نیزه ها ( احزاب ) در شام اتفاق مىافتد نشانه اى از آیات الهى آشکار مى گردد گفته شد : آن چیست یا امیر المؤمنین ؟ فرمود : زلزله اى در شام که بیش از صد هزار نفر در آن کشته شده که خداوند آن را براى مؤمنین رحمت وبراى کافرین عذاب قرار مى دهد . آن هنگام بنگرید به کسانى که داراى قاطرهاى سفید وسیاه ( خاکسترى ) وگوش بریده وپرچمهاى زرد مى باشند که از مغرب روى آورده وبه شام وارد مى شوند وآن زمانیستکه وحشت بزرگ ومرگ سرخ آنجا را فرا گرفته است . آنوقت بنگرید به فرو رفتن قریه اى از دمشق در زمین که ، حرستا ، نامیده مى شود ، وهمانوقت فرزند هند جگر خوار ( سفیانى ) از محلى بنام ، یابس ، خروج کرده و بر دمشق تسلط مى یابد ، پس در آنزمان آماده ، خروج وقیام حضرت مهدى علیه السلام باشید .
    631 - المصادر :
    * : النعمانی : ص 305 - 306 ب 18 ح 16
  • * حدیث شماره : 1663 *
    * جابر جعفى ، از امام باقر علیه السلام نقل کرده است : . . . . اهل شام در آن هنگام در مورد سه پرچم با یکدیگر اختلاف مى کنند : پرچم اصهب ، وپرچم ابقع ، وپرچم سفیانى با بنى [ نسل ] ذنب الحمار ، تا جمع زیادى که قبل از آن سابقه نداشته است کشته مىشوند . مردى به دمشق احضار میشود ، و او وهمراهانش کشته مى شوند بگونه اى که قبلا بىسابقه بوده است ، واز طائفه بنى [ نسل ] ذنب الحمار است ، وآن همان آیه اى است که خداوند تبارک وتعالى فرموده است : " فاختلف الأحزاب من بینهم فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم " ( گروههایى از میان خودشان اختلاف کردند ، واى بر آنانکه کفر ورزیدند از مشاهدهء روزى بزرگ ) ، وسفیانى وهمراهان او ظاهر مىشوند .
    1663 - المصادر :
    * : العیاشی : ج 1 ص 64 ح 117
  • * حدیث شماره : 1848 *
    * جابر جعفى ، از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود : در جاى خود باش ( إلزم الارض ) ودست وپاى خود را حرکت نده تا آنکه نشانه هایى را که برایت ذکر مى کنم در مدت یک سال ببینى . ببینى که ندا کننده اى در دمشق ندا مى دهد ، در یکى از نواحى دمشق فرورفتگى ( خسف ) روى خواهد داد وگروهى از مسجد آن ناحیه در آن خسف فرو مىروند ، هرگاه ترکها را دیدى که از دمشق گذشتند آنها پیش مىروند تا به جزیره مى رسند ، و رومیان پیش مى روند تا به [ شهر ] رمله مى رسند ، وآن سال سالى است که در هر سرزمین از سرزمینهاى عرب اختلاف روى خواهد داد . أهل شام در این زمان بر سر سه پرچم اختلاف مى کنند ، پرچم أصهب ، پرچم أبقع ، وپرچم سفیانى ، با بنى ذنب الحمار ( عباسیها ) ، [ طائفه ] مضر ، وبا سفیانى ، دائى هاى او از [ طوائف ] کلب همکارى مىکنند ، سفیانى وپیروانش بر بنى ذنب الحمار چیره مىشوند ، تا آنکه کشتارى شود که قبل از آن چنان کشتارى نشده باشد . مردى در دمشق حاضر گردد وبا همراهانش کشته شوند که قبل از آن چنان کشتارى نشده باشد ، او از بنى ذنب الحمار ( عباسیها ) است ، وآن نشانه اى است که خداوند تبارک وتعالى فرموده است : ( فاختلف الأحزاب من بینهم فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم ) ( پس اختلاف کردند گروهها از میان ایشان ، واى بر آنانکه از دیدار روزى بزرگ کفر ورزیدند ) .
    1848 - المصادر :
    * : العیاشی : ج 1 ، ص 64 ، ح 117