سلام بر امام مهدی عج

مروری بر سی دی امام مهدی عج

سلام بر امام مهدی عج

مروری بر سی دی امام مهدی عج

سرزمین عراق هنگام ظهور وقبل از آن

سرزمین عراق هنگام ظهور وقبل از آن

 

·                     حدیث شماره : 794 *
* عمرو بن شمر ، از جابر جعفى ، از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود : شما کجا و سفیانى کجا ، او خروج نخواهد کرد ، تا آنکه شیصبانى ، قبل از او خروج نماید . او ( شیصبانى ) از سرزمین ، کوفان ، خروج کرده یکباره مانند آب از زمین جوشیده و دسته و گروه شما را خواهد کشت . آنوقت است که باید آماده خروج سفیانى وحضرت قائم علیه السلام باشید

 .

794 - المصادر :

* : النعمانی : ص 302 ب 18 ح 8

* : النعمانی : ص 302 ب 18 ح 8


 

·                     * حدیث شماره : 235 *
* ابعى بن حراش ، از حذیفه یمانى از رسول الله صلى الله علیه وآله روایت مىکند که فرمود : واقعه اى در ، زوراء ، اتفاق خواهد افتاد . عرض کردند : اى رسول خدا ( ص ) زوراء ، چیست ؟ فرمود : شهرى است در مشرق میان رودخانه ها که بدترین خلق خدا و ظالمان و ستمگران امت من در آنجا ساکن خواهند بود . آنان به چهار نوع عذاب وبلا گرفتار مى گردند ، به شمشیر ، وفرو رفتن در زمین ، و ریختن پرتاب شدن چیزهائى از آسمان بر سر آنها ، و مسخ شدن وبصورت حیوان در آمدن ، ونیز حضرت فرمود : زمانیکه سودانى ، در طلب اعراب بر مىآید وبه اردن مى رسد ، در آن میان است که سفیانى در میان سیصد و شصت سوار خروج نموده وبه دمشق مى رود وبه هر شهرى که وارد مى شود از قبیله ، کلب ، سى هزار نفر با او بیعت مى نمایند ، آنگاه سپاهى به زوراء ، اعزام مىکند که صد هزار نفر را در آنجا مى کشند ، سپس به سمت کوفه سرازیر شده وآنجا را غارت مى نماید ، در آن میان پرچمى از شرق بدست مردى از بنى تمیم بنام شعیب بن صالح ظهور مى نماید ، که اسراى اهل کوفه را از دست سپاه سفیانى خلاص کرده وخود سپاهیان را نیز مىکشد ، همچنین سفیانى سپاهى به مدینه مى فرستد که سه روز آنجا را غارت کرده ، و آنگاه به سمت مکه حرکت مى کنند . تا به زمین بیداء مىرسند خداوند به جبرئیل دستور مى دهد که آنها را عذاب کن ، آنگاه جبرئیل ضربه اى به زمین مى زند وخداوند همه آنها را در زمین فرو مى برد ، که تنها دو نفر از آنها زنده مى مانند تا براى سفیانى خبر ببرند ، ولى سفیانى از فرو رفتن سپاه نمى ترسد . پس از آن مردانى از قریش به قسطنطنیه گریخته ولى سفیانى ، کسانى را نزد پادشاه بزرگ روم ، مىفرستد که آنها را به من برگردان ، و او نیز بر مى گرداند ، و سفیانى نیز آنها را در کنار دروازه شهر دمشق ، گردن مى زند . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
و حضرت مهدى علیه السلام همراه با مسلمانان وارد دمشق مىشود واز آن سو نیز رومیها براى جنگ به آنجا حرکت مى کنند ، آنزمان پادشاه روم پنجمین نفر از خاندان هرقل است که به او طباره ، مى گویند وفتنه ها در زمان او بروز مى کند . اما شما ( مسلمانان ) براى مدت هفت سال با رومیها صلح نموده وبا کمک آنها با دشمن سومى مىجنگید . ودر سلامتى نیز غنیمت بدست مى آورید . ودر زمین سر سبزى که داراى تبه مى باشد فرود مى آئید ، در آن میان یکى از رومیها مى گوید : صلیب پیروز شد ، ویکى از مسلمانان بپا خاسته و صلیب را مى کشد ومى گوید خدا پیروز شد . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
* *


 

·                     * حدیث شماره : 194 *
* حرب بن أبی أسود دوئلى ، از پدرش ، از على بن أبی طالب علیه السلام روایت کرده که مىفرماید : از دوستم حضرت محمد صلى الله علیه و سلم شنیدم که مى فرمود : بزودى براى فرزندان عموى من شهرى در سمت مشرق میان دجله و دجیل و قطربل و صرات خواهد بود ، در آن بناهایى از چوب وآجر وگچ وطلا خواهند ساخت وبدترین خلق خدا و ستمگران امت من در آن ساکن مىشوند ، آگاه باشید که بدست سفیانى هلاک خواهند شد بخدا سوگند گویا من مىبینم که سقفهاى آنها فرو ریخته و ویران مىشوند .


 

* حدیث شماره : 635 *
* از علی علیه السلام : بعد از آنکه نماینده ومأمور سفیانى کوفه ( عراق ) را به شدت زیر پا گذاشت وآنجا را کاملا کوبید ، وبهم زد ، سفیانى به او دستور مى دهد که به طرف حجاز حرکت کند و او هم وارد مدینه شده ودر میان قریش با شمشیر عمل کرده واز قریش وانصار چهار صد نفر را کشته وشکم زنان را پاره کرده وبچه ها را مى کشند ونیز دو برادر وخواهر را بنام محمد وفاطمه را کشته وجلو در مسجد مدینه به دار مى کشد .


 

·                     635 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 88


 

·                     * حدیث شماره : 1047 *
* حسین بن سعید ، از منذر جوذى ، که نقل کرده و مىگوید از امام صادق علیه السلام شنیدم مى فرمود : قبل از قیام حضرت قائم علیه السلام بواسطه پدیدار شدن آتشى در آسمان وبالا رفتن وبزرگ شدن سرخى در آسمان مردم کیفر گناهان و معاصى خود را دیده وعذاب خواهند شد ، همچنین مردم بواسطهء فرو رفتن شهر بغداد ، وشهر بصره در زمین وریخته شدن خونها وخراب شدن خانه ها ونابود گشتن مردم آنجا ( بصره ) وظاهر شدن ترس و وحشت در میان مردم عراق که آرام و قرار را از آنها خواهد گرفت ، عذاب مى گردند .
1047 - المصادر :
* : الارشاد : ص 361


 

·                     * حدیث شماره : 1048 *
* عثمان بن جبله ، از عمر بن أبان کلبى ، از امام صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت فرمود : گویا مى بینم ، سفیانى ، یا نماینده او را که بار و بنهء خود را در میدان کوفه ( ظاهرا مراد عراق است که بدست سفیانى مى افتد ) پائین گذاشته ومنادى او فریاد زند که : هرکس سر یکى از شیعیان علی علیه السلام را بیاورد ، هزار درهم جایزه مى گیرد ، آنگاه همسایه بر همسایه یورش مىبرد وبه بهانه اینکه او از شیعیان علی علیه السلام است او را گردن زده وهزار درهم مىگیرد ، آگاه باشید حکومت شما در آنروز با زنا زاده گان خواهد بود گویا مىبینم کسى را که ماسک به صورت دارد ، عرض کردم : دارنده ماسک کیست ؟ فرمود : شخصى از خود شما که ظاهرا شیعه بوده وماسک ( به صورت دارد ( کنایه از اینکه جاسوس مى باشد ) وشما را شناسائى وانتخاب کرده ، سپس یکى یکى معرفى مىنماید ، بدانید که او فرزند زناست .
1048 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : على ما فی غیبة الطوسی .
* : غیبة الطوسی : ص 273


 

·                     * حدیث شماره : 476 *
* علی ( ع ) فرمود : ( اى اهل بصره ) اى اهالى شهرى که تاکنون سه مرحله ، اهل خود را به کام مرگ فرستاده است خداوند متعال ، مرحلهء چهارم را نیز محقق ساخته و کامل مىکند ، اى لشکریان زن ( عایشه ) و اى طرفداران آن مرکب ( شتر عایشه ، جمل ) که چون فریاد زد اجابت کردید و زمانى که پى شد ، شکست خوردید و ( گریختید ) زود رنجیده خاطر مىشوید ، و آیین شما نفاق است و آب آشامیدنىتان تلخ و غیر قابل استفاده و خاک شهرتان بدبوترین خاکها و دورترین آنها از رحمت خداوندى است ، در این شهر نسبت شرارت وتبهکارى ، نه دهم است ( یعنى از هر ده نفر ، نه نفر تبهکار وشرورند ) کسى که در آن شهر بماند در اثر گناه اوست و آنکس که از آن خارج شود ، رحمت خدا شامل وى شده است ، گویا مىبینم شهر شما ( بصره ) را آب پوشانده است ، بگونه اى که غیر از کنگره هاى مسجد که مانند سینهء پرنده ( مرغابى ) در وسط دریا آشکار است ، چیزی دیده نمىشود ، در این هنگام احنف بن قیس بپا خاست و عرض کرد : اى امیر مؤمنان اینها چه زمانى اتفاق مىافتد ، حضرت فرمود : اى ابا بحر ، تو آن زمان را هرگز درک نخواهى کرد ، فاصلهء میان تو و آن زمان قرنها خواهد بود ، ولى باید حاضرین شما به غائبین و آنها نیز به برادران دینى خود برسانند ، زیرا زمانى که دیدند نیزارهاى آن تبدیل به خانه ها و آسمانخراشها شده است ، پس فرار ، فرار ، که در آن روز ، دیگر بصره اى باقى نخواهد ماند . سپس حضرت متوجه سمت راست خود شد و فرمود : فاصلهء میان شما و ابله چقدر است ؟ منذر بن جارود عرض کرد : پدر و مادرم فدایت ، چهار فرسخ . حضرت بدو فرمود : راست گفتى ، به خدایى که پیامبر اسلام حضرت محمد ( ص ) را به پیامبرى برانگیخت واو را به مقام نبوت کرامت بخشید ، و رسالت را مخصوص وى گردانید و مرغ روحش را شتابان در بهشت جاودان جایگزین فرمود ، از آن بزرگوار شنیدم ، همانگونه که شما هم اکنون از من مىشنوید ، که فرمود : اى على ، آیا مىدانى فاصلهء میان جایى که بصره نام دارد و میان منطقه اى که آنرا ابله مىنامند چهار فرسخ است ؟ در این منطقه محل استقرار خراج گیران ( مأمورین مالیات ) خواهد شد ، در آن مکان هفتاد هزار نفر از امت من به شهادت مىرسند که بمنزلهء جنگ بدر هستند ، منذر عرض کرد : اى امیر مؤمنان ( ع ) پدر و مادرم فدایت ، چه کسى آنان را مىکشد ؟ حضرت فرمود : آنها بوسیلهء برادرانى که مانند شیاطین سیاه چهره و بد بو هستند ، کشته مىشوند ، حرص و طمع آنها زیاد است ، ولى در غارت و چپاول ، سودى اندک دارند ، خوش به حال کسى که به دست اینان کشته شود ، گروهى براى مبارزهء با آنها پیشگام مىشوند که نزد متکبران آن زمان ، خوار هستند ، در زمین ناشناس و در آسمان معروف اند ، آسمان و زمین و آنچه در آنهاست بر آنان مى گریند ، آنگاه چشمان مبارک حضرت پر از اشک گردید و فرمود : واى بر تو اى بصره ، از سپاه و لشکرى که نه صدا دارد و نه گرد و غبار ، منذر بار دیگر عرضه داشت ، آنچه فرمودید که از ناحیه عزق براى آنان ( اهل بصره ) پیش مى آید ، کدام است ؟ حضرت فرمود : این لفظ ( واى ) داراى دو در است ، یکى در رحمت ودیگرى در عذاب ، آرى اى فرزند جارود ، خونخواهانى بزرگ که گروهى از آنان برخى دیگر را به قتل مى رسانند ، واز آن جمله فتنه و آشوبى است که ویرانى خانه ها وشهرها وغارت اموال را بدنبال خواهد داشت ، واسارت زنانى که با وضع بسیار دلخراشى سر بریده مىشوند ، اى واى ، که تا چه اندازه سرگذشت آنان شگفت آور است ! و از جملهء آن نشانه ها ، دجال بزرگ یک چشم است که چشم راست او ناپیدا است ودر چشم دیگرش لکه اى مانند گوشت جویده شده دیده مىشود ، که آمیخته به خون است ، چشم وى مانند دانهء انگورى است که روى آب شناور باشد از حدقه بیرون آمده است ، گروهى از مردم بصره هستند که تعدادشان به اندازهء شهداى ، ابله ، مىرسد وانجیل ها را حمایل دارند از او پیروى مىکنند ، در آن زمان عده اى کشته مىشوند و عده اى فرار مى کنند وپس از آن ، لرزش زمین ، به اطراف پرتاب شدن ، فرو رفتن در زمین ، وبصورت دیگر در آمدن شکل و قیافه هاست ، آنگاه گرسنگى در اثر قحطى وپس از آن مرگ سرخ ، یعنى ( غرق ) اتفاق مى افتد . اى منذر : شهر بصره در کتب آسمانى ، داراى سه نام دیگر غیر از بصره است که جز دانشمندان و علماء آنها را کسى نمىداند از جمله ، خریبه ، تدمر ، ومؤتفکه است . اى منذر - بخدایى که دانه را شکافت وانسانها را آفرید ، اگر بخواهم شما را از ویرانى عرصات ، عرصه به عرصه آگاه مىسازم وبه شما مىگویم که چه هنگام ویران مىشوند وچه زمانى پس از ویرانى تا روز قیامت آباد مىگردند ، و من در این زمینه علم و دانش فراوان دارم ، اگر از من بپرسید خواهید دانست که کلیه امور مربوط به آنرا مى دانم " .
476 - المصادر :
* : شرح نهج البلاغة ، ابن میثم البحرانی : ج 1 ص 289 - 290 الخطبة 13


 

·                     * حدیث شماره : 723 *
* ابو خالد کابلى مى گوید : امام زین العابدین علیه السلام بمن فرمود : اى ابا خالد فتنه هائى مانند تاریکى شبهاى تار شما را فرا خواهد گرفت که جز کسانى که خداوند از آنها پیمان گرفته کسى نجات نخواهد یافت . آنها هستند که چراغ هدایت و چشمهء علم بوده و خداوند ایشان را از هر فتنهء ظلمانى نجات خواهد داد گویا مىبینم صاحبتان را در بالاى ، نجف ، پشت ، کوفان ، در میان سیصد و اندى ( سیصد وسیزده نفر ) از مردان که جبرئیل از سمت راست ومیکائیل از سمت چپ واسرافیل از جلو او را در برگرفته اند و او پرچم رسول الله صلى الله علیه وآله را باز مىنماید ، با آن پرچم به هیچ گروهى حمله نمى کند جز آنکه خداوند آن قوم وگروه را هلاک خواهد کرد .
723 - المصادر :
* : أمالی المفید : ص 45 المجلس 6 ح 5


 

·                     * حدیث شماره : 777 *
* ابوسعید خراسانى ، از امام صادق و آن حضرت از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود : زمانى که حضرت قائم ( علیه السلام ) در مکه قیام کرده و مى خواهد بسمت کوفه حرکت نماید ، منادى حضرت ندا مىدهد که هیچکس آب وغذا همراه خود بر ندارد وسنگ موسى بن عمران را که وزن آن باندازه یک بار شتر است همراه خود بر داشته ودر هر منزلى که فرود مى آید ، چشمه اى از آن بیرون مىآید ، و هر کسى را که گرسنه است سیر کرده و هر که را که تشنه است سیراب مى نماید ، وفقط همین ( سنگ ) زاد وتوشه آنها خواهد بود تا از پشت کوفه وارد نجف شوند .
777 - المصادر :
* : بصار الدرجات : ص 188 ب 4 ح 54


 

·                     * حدیث شماره : 651 *
* از علی علیه السلام که مى فرمود : روزى ، کوفه ، وحیره ، بهم وصل خواهند شد بصورتى که زمینها بین آنها به دینارها فروخته مى شود ( یعنى قیمت زیادى پیدا خواهد کرد ) ودر دره ، حیره ، مسجدى ساخته خواهد شد که پانصد در داشته وجانشین حضرت قائم علیه السلام عجل الله تعالى فرجه در آن نماز خواهد خواند ، زیرا مسجد کوفه براى آنها دیگر کوچک خواهد بود و همچنین دوازده امام عادل ( علیهم السلام ) در آن نماز خواهند گذاشت . عرضکردم یا امیر المؤمنین : آیا مسجد کوفه اى را که امروز براى مردم توصیف مى نمائى ، توسعه داده خوهد شد . فرمود : چهار مسجد در آن ساخته خواهد شد که مسجد کوفه کوچکترین آنها خواهد بود واین مسجد و در مسجد دیگر در دو طرف کوفه از اینطرف واینطرف ، با دست اشاره کرد به طرف محل ، بصریها ، وغریها .
651 - المصادر :
* : التهذیب : ج 3 ص 253 - 254 - ح 19


 

·                     * حدیث شماره : 1050 *
* ابراهیم بن عمر یمانى ، از ابوبصیر ، از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود : حکومت آنها ( دشمنان ما ) از بین نخواهد رفت تا آنکه در روز جمعه اى مردم را در کوفه کشتار نمایند ، گویا مى بینم سرهائى را که در بین باب فیل ، و باب اصحاب صابون ، به زمین مىریزد .


 

·                     * حدیث شماره : 839 *
* سیف بن عمیره ، از ابو بکر حضرى نقل کرده که گفت : به امام صادق یا امام باقر علیهما السلام عرضکردم که : بعد از حرم خداوند وحرم رسول الله صلى الله علیه وآله کدام بقعه وحرم از همه بر تر مى باشد حضرت فرمود : اى ابوبکر ، کوفه . آنجا ( کوفه ) پاک وطاهر بوده ودر آنجا قبور پیامبران مرسل وغیر مرسل واوصیاء صادق وراستگو مى باشد مسجد سهیل ، در آنجاست ، که خداوند هیچ پیامبرى را نفرستاد جز آنکه در آنجا نماز خوانده است واز آنجا عدل خداوند ظاهر شده ودر آنجا قائم خداوند وقیام کنندگان بعد از آنحضرت خواهند بود ، وآنجا منزل وخانه پیامبران واوصیاء صالحان مى باشد .
839 - المصادر :
* : کامل الزیارات : ص 30 ب 8 ح 11


 

·                     * حدیث شماره : 1075 *
* مرازم بن عبد الله ، از ابوبصیر ، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : اى ابا محمد ( کنیهء ابو بصیر ) گویا مى بینم حضرت قائم علیه السلام در مسجد سهله همراه با اهل وعیال خود وارد شده است ، عرضکردم ، آنجا منزل اوست ؟ فرمود : آرى ، آنجا منزل ادریس علیه السلام نیز بوده است ، وخداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد جز آنکه در آن مسجد نماز خوانده است ، وکسیکه در آن مسجد اقامت نماید ، گویا در خیمهء رسول الله صلى الله علیه وآله اقامت نموده است ، وهیچ زن ومرد مؤمنى نیست که دلش با آنجا نباشد ، وهیچ شب وروزى نمىگذرد جز آنکه فرشتگان به آن پناه برده و در آنجا خدا را عبادت مى نمایند ، اى ابا محمد اگر من نزدیک شما ( نزدیک کوفه ) بودم ، هیچ نمازى نمى خواندم مگر در آن مسجد ، سپس زمانیکه قائم ما ( علیه السلام ) قیام نماید ، خداوند براى رسول خود وما ( از دشمنان ) انتقام خواهد گرفت .
1075 - المصادر :
* : المزار الکبیر : - على ما فی البحار .
* : قصص الراوندی : ص 80 ح 63


 

حجاز هنگام ظهور وقبل از آن

- حجاز هنگام ظهور وقبل از آن
- " إذا وقعت النار فی حجازکم ، وجرى الماء بنجفکم فتوقعوا ظهور قائمکم "
* حدیث شماره : 580 *
* از کتاب عجائب البلدان به طریق ارسال از امام صادق ( ع ) نقل شده که على علیهما السلام فرمود : زمانى که آتشى در حجاز نمایان شود و آب در نجف سرازیر گردد ، آنوقت است که باید آمادهء ظهور قائمتان باشید .
580 - المصادر :
* : عجائب البلدان : على ما فی الصراط المستقیم .
* : الصراط المستقیم : ج 2 ص 258 ب 11 ف 11

- * حدیث شماره : 40 *
* از یکى از پسران سعد بن ابى وقاص نقل شده که گفت : از پدرم شنیدم ، گفت : از رسول خدا ( ص ) شنیدم مىفرمود : اسلام غریبانه شروع شد و به همان حالت اولى بر خواهد گشت ، پس خوشا بحال غریبها ، زمانیکه مردم فاسد شوند سوگند به آن که جان ابو القاسم ( حضرت محمد صلى الله علیه وآله ) در دست اوست ایمان میان این دو مسجد ( مکه ومدینه ) گرد خواهد آمد همانگونه که مار در آشیانهء خود جمع مىشود .
* حدیث شماره : 952 *
* این روایت را أبان بن تغلب مرفوعا از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود : زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن برهه اى وجود دارد که علم مانند مارى که به لانه خود پناه مىبرد . به گوشه اى پناه برده و در آن هنگام است که ستاره اى بر مردم طلوع خواهد کرد ، عرض کردم : سبطه چیست ؟ فرمود : برهه اى از زمان . عرض کردم : در آن موقع چه باید بکنیم ؟ فرمود : بر آن چه که هستید باقى مانده تا خداوند ستارهء شما را ظاهر سازد .
952 - المصادر :
* : النعمانی : ص 159 ب 10 ح 6

- * حدیث شماره : 998 *
* علی بن حسن ، از أبان بن تغلب از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود : چگونه خواهى بود زمانى که میان دو مسجد ( مکه ومدینه ) جنگ رخ بدهد . و آنگونه که مار به آشیانهء خود پناه مى برد علم و دانش به گوشه اى خزیده ونهان خواهد شد وشیعیان با یکدیگر اختلاف پیدا کرده و بعضى ، برخى دیگر را دروغگو خطاب کرده وبرخى ، بصورت بعضى دیگر آب دهان خواهند انداخت ، عرض کردم : فدایت شوم ، آیا آنزمان از خیر خبرى نخواهد بود ؟ سه بار فرمود ، بلکه خیر کامل آن زمان خواهد بود ( زیرا حضرت مهدى علیه السلام قیام خواهد فرمود ) .
998 - المصادر :
* : الکافی : ج 1 ص 340 ح 17

- * حدیث شماره : 811 *
* حسن بن محبوب ، از ابو حمزه ثمالى نقل کرده که گفت : به امام صادق عرض کردم : امام باقر علیه السلام مى فرمود : خروج سفیانى واختلاف فرزندان عباس ( بنى عباس ) وکشته شدن نفس زکیه ، وقیام حضرت مهدى علیه السلام از وقایع حتمى در جهان ، مى باشد . عرضکردم : نداء آسمانى چگونه مى باشد ؟ فرمود : منادى در اول روز از آسمان ندا مىدهد که : حق با على وشیعیان او مى باشد سپس شیطان لعنه الله در اخر روز فریاد مى زند که : حق با سفیانى وپیروان او مى باشد ، آنوقت استکه افراد باطل در شک خواهند افتاد
811 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : على ما فی الارشاد ، وغیبة الطوسی .
* : کمال الدین : ج 2 ص 652 ب 57 ح 14

- 827 - " لیس بین قیام قائم آل محمد وبین قتل النفس الزکیة إلا خمسة عشر ( کذا ) لیلة "
* حدیث شماره : 827 *
* شعیب بن حذاء ، از صالح خادم بنى عذراء ، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : بین قیام حضرت قائم آل محمد ( صلوات الله علیهم ) وبین کشته شدن نفس زکیه ، بیش از پانزده شب فاصله نخواهد شد .
827 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : - على ما فی غیبة الطوسی .
* : کمال الدین : ج 2 ص 649 ب 57 ح

* حدیث شماره : 831 *
* این روایت را ابوبصیر مرفوعا از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود : حضرت قائم علیه السلام به اصحابش مى فرماید : اى قوم : اهل مکه ما را نمى خواهند ، ولى خداوند مرا فرستاده تا با آنها بحث ومناظره نمایم آنگونه که سزاوار مى باشد . آنگاه یکى از اصحابش را فرا خوانده وبه او می گوید : به مکه برو وبه آنها بگو : اى اهل مکه من فرستاده فلانى هستم ، که براى شما پیغام داد : ما اهل بیت رحمت ومعدن رسالت وخلافت بوده وذریه محمد ( صلى الله علیه وآله ) وسلاله پیامبران مى باشیم بما ظلم شده وحق ما را خورده و ما را مقهور کرده و به زور حقوق ما را از زمان رحلت پیامبرمان تا به امروز سلب کرده اند . ما از شما ( اهل مکه ) یارى مى خواهیم ، ما را یارى نمائید . هنگامیکه آن جوان ( فرستاده حضرت ) این خبر را براى اهل مکه مى برد او را در بین رکن ومقام گردن می زنند . واو همان نفس زکیه ، مى باشد . زمانیکه این خبر به امام ( علیه السلام ) مى رسد به اصحابش مى فرماید : به شما نگفتم که اهل مکه ما را نمی خواهند . پس او را دعوت نمى کنند تا آنکه حضرت خروج کرده ودر عقبه طوى ، در میان سیصدوسیزده نفر به عدد أهل بدر . فرود مى آید وبه مسجد الحرام می رود . چهار رکعت نماز در مقام ابراهیم خوانده سپس به حجر الاسود تکیه می دهد ، آنگاه خدا را حمد وثنا کرده وپیامبر را یاد نموده وبر او صلوات مى فرستد وچنان سخن خواهد گفت که هیچ کس تا آنموقع چنان سخن نگفته است . اولین کسانى که با او بیعت می کنند میکائیل وجبرئیل مى باشند وهمراه ایندو رسول الله وامیر المؤمنین ( صلوات الله علیهما ) قیام کرده ونامه اى به آنحضرت مى دهند که شدیدا بر علیه عرب مى باشد وهنوز مهر آن خیس مى باشد . به آنحضرت مى فرمایند : به آنچه که در نامه است عمل نما . وآن سیصدنفر وعده کمى از اهل مکه با آنحضرت بیعت مى نمایند . سپس از مکه خارج شده تا آنکه وارد چیزى مانند حلقه مى شود ، راوى مى گوید : عرضکردم : حلقه چیست : فرمود : ده هزار مرد : جبرئیل از سمت راست ومیکائیل از چپ ، آنگاه پرچم آشکار وبارزى را به اهتزاز در آورده وباز مى نماید که آن پرچم رسول الله صلى الله علیه وآله است که نامش ، سحابه ، می باشد ونیز زره رسول الله صلى الله علیه وآله که نامش . سابغه بوده وشمشیر رسول الله صلى الله علیه وآله که نامش ذى الفقار مى باشد ، همراه آنحضرت خواهد بود .

- 831 - المصادر :
* : السید علی بن عبد الحمید : على ما فی البحار .
* : البحار : ج 52 ص 397 ب 26 ح 81

- * حدیث شماره : 1003 *
* یعقوب بن یزید ، از زیاد قندى ، از گروهى از یارانش از امام صادق علیه السلام روایت کرده که از آن حضرت سئوال شد ، آیا خروج سفیانى از وقایع حتمیه است ؟ حضرت فرمود : آرى وکشته شدن نفس زکیه وقیام حضرت قائم ( علیه السلام ) از وقایع حتمیه بوده وفرو رفتن ( سپاه سفیانى ) در سرزمین بیداء وظاهر شدن دستى از آسمان ، ونداء از آسمان هم از حتمیات است . عرض کردم : منظور از ندا چیست ؟ فرمود : منادى از آسمان باسم حضرت قائم وپدرش ( علیهما السلام ) ندا خواهد داد .
1003 - المصادر :
* : النعمانی : ص 257 ب 14 ح 15

- 1004 - " من المحتوم الذی لابد أن یکون من قبل قیام القائم خروج السفیانی ، وخسف بالبیداء ، وقتل النفس الزکیة ، والمنادی من السماء "
* حدیث شماره : 1004 *
* ابی خالد قماط ، از حمران بن أعین ، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : از رخدادهاى قطعى که پیش از قیام حضرت قائم ( علیه السلام ) اتفاق خواهد افتاد خروج سفیانى وفرو رفتن ( سپاه وى ) در زمین بیداء ، وکشته شدن نفس زکیه ، ونداء منادى از آسمان ، مى باشند
1004 - المصادر :
* : النعمانی : ص 264 ب 14 ح 26 - أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید بإسناده عن هارون بن مسلم ، عن أبی خالد القماط ، عن حمران بن أعین ، عن أبی عبد الله علیه السلام أنه قال : -
* : البحار : ج 52 ص 294 ب 26 ح 44 - عن النعمانی .
* : منتخب الأثر : ص 455 ف 6 ب 6 - عن النعمانی .

- * حدیث شماره : 997 *
* حسن بن محبوب ، از ابراهیم ( بن زیاد ) خارقى ، از ابو بصیر ، از امام صادق به نقل از امام باقر علیهما السلام آورده که فرمود : آرى ، آن ( ظهور قائم علیه السلام ) نخواهد شد تا آنکه میان ، بنى فلان ، اختلاف افتاده ، وبه روى یکدیگر شمشیر بکشند ، حلقه تنگ شود وسفیانى خروج نماید وبلاء شدت یابد ، ومرگ وکشت وکشتار مردم را فرا بگیرد که مجبور شوند به حرم خداوند وحرم رسول الله صلى الله علیه وآله ( به مکه ومدینه ) پناه ببرند .

- * حدیث شماره : 1000 *
* عمار بن مروان ، از ابوبصیر ، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود : هر کس مرگ ، عبد الله ، ( ظاهرا پادشاهى در حجاز وعربستان خواهد بود ) را به من خبر دهد وضمانت نماید ، من هم ضمانت مى کنم براى او حضرت قائم علیه السلام را ، سپس فرمود : پس از مرگ ، عبد الله ، آن زمان دیگر مردم به گرد کسى جمع نمىشوند تا آنکه صاحب شما بیاید انشاء الله ، آنوقت دیگر مدت پادشاهى یک سال یا چند سال نبوده ، بلکه چند ماه یا چند روز مى شود ، راوى مى گوید عرضکردم : آیا آن ایام طولانى خواهد بود ؟ فرمود : خیر .
1000 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : على ما فی غیبة الطوسی .
* : غیبة الطوسی : ص 271

• حدیث شماره : 1452 *
* جابر جعفى از امام باقر ( ع ) روایت کرده است که فرمود : اى جابر ، پا برجا و استوار برزمین باش ودست وپاى خودرا حرکت نده تا علامات ونشانه هایى را براى تو بیان کنم که سالى آنها را خواهى دید ، مى بینى که ندا دهنده اى در دمشق ندا مى کند ودر یکى از شهرهاى آن [ روستاهاى آن ] فرورفتگى زمین ایجاد مى شود [ زمین فرو مى رود ] . . . که ترکها از آنجا گذشته تا به جزیره رسیدند ورومیان در رمله فرود آمدند ، آن سالى است که در تمام سرزمینهاى اعراب اختلاف بوجود مى آید ، وشامیان برسرسه درفش ، اصهب ، وابقع وسفیانى با بنى ذنب الحمار مضر [ حاکمان بد آنروز ] به اختلاف مى پردازند ، والى هاى سفیانى از قبیلهء کلب با او هستند ، سفیانى وهمراهانش بر بنى ذنب الحمار پیروز مى شوند ، به گونه اى که کشتار مى شوند که هرگز براى چیزى چنین کشتارى نشده است ، ومردى در دمشق حضورمى یابد واووهمراهانش به نحوى کشته مى شوند ، که هیچکس کشته نشده است ، واین آیهء شریفه اى است که مى فرماید : " احزاب ودسته ها میان خود به اختلاف پرداختند ، واى برکسانى که کفر ورزیدند ، از مشاهدهء روزى بزرگ " سفیانى وهواداران او پیروز مىگردند ، تا آنجا که هیچ اهتمامى ندارند جز آل محمد صلى الله علیه وآله وپیروان آنها ، سپاهى را به کوفه اعزام مى کند وپیروان آل محمد ( ص ) را در کوفه کشتار نموده وبه دار مىآویزند ، وآنگاه ، درفشى از خراسان رو مىآورد تا اینکه در ساحل دجله فرود مىآید . مردى ضعیف از غیر عرب همراه با یارانش خروج مى کند ودر پشت کوفه ( نجف ) کشته مى شود ، سفیانى گروهى رابه مدینه اعزام مى کند ودرآنجا مردى را تقبل مىرساند ومهدى ومنصور از آن شهر مى گریزند ، کوچک وبزرگ آل محمد دستگیر مى شوند وبى آنکه یک تن از آنها رها شود همگى به زندان افکنده مى شوند ، سپاه به تعقیب این دو مرد مى پردازد ومهدى به سان روش موسى ( ع ) بینمناک از آن شهر ( مدینه ) خارج گشته تا اینکه وارد مکه مى شود ، سپاه او آورده تا آنکه در بیداء فرود میآیند وآن سپاه هملات ( هلال ) است که در زمین فرومى روند وجز کس که خبر فرو رفتن آنها را ببرد ، هیچکس زنده نمى ماند ، وقائم ( ع ) بین رکن ومقام میایستد ونماز مى گزارد ، و به اتفاق وزیرش راه مى افتد و مى گوید : اى مردم ، بر ضد کسانى که به ما ستم روا داشته وحق ما را غصب کردند ، از خدا کمک مى طلبیم . هرکس دربارهء خدا [ نسبت با خدا ] با ما محاجه نماید ، من به خدا سزاوارترم . هرکس در باره آدم ( ع ) [ نسبت با آدم ] با ما محاجه کند ، من سزاوارترین مردم به آدم ( ع ) هستم هر کس در بارهء نوح ( ع ) [ نسبت با نوح ] با ما محاجه نماید ، من سزاوارترین شخص به نوح ( ع ) هستم هر کس در باره ابراهیم ( ع ) [ نسبت با او ] با ما محاجه کند ، من سزاوارترین فرد به ابراهیم ( ع ) هستم . هرکس دربارهء محمد ( ص ) [ نسبت با او ] با ما محاجه نماید ، من سزاوارترین شخص به محمد صلى الله علیه وآله هستم هرکس درباره نسبت با پیامبران با ما محاجه کند ، ما سزاوارترین مردم نسبت به پیامبران هستیم .
هر کس در بارهء کتاب خدا با ما به محاجه بپردازد ، ما سزاوارترین مردم به کتاب خدا ( قرآن ) هستیم . ما وهمه مسلمانان امروز گواهى مى دهیم که ما مورد ظلم وستم قرار گرفته وآواره شدیم ، برضد ما شوریدند ، واز شهر ودیار واموال واهل خود بازمانده ومغلوب شدیم ، بخدا سوگند ، سیصد وسیزده مرد خواهند آمدکه پنجاه زن میان آنهاست ، بدون وعدة قبلى همه به سان ابرهاى پاییزى پى درپى آمده ودر مکه گردى آیند واین آیهء شریفه اى است خداوند میفرماید " هر کجا باشید ، خداوند همگى شما را گردمىآورد ، براستى که خدا بر هر کارى تواناست " مردى از آل محمد صلى الله علیه وآله مىگوید : " وهی القریة الظالمة اهلها " وپس آنحضرت به اتفاق سیصد وسیزده نفر خروج نموده وآنان میان رکن ومقام با آن حضرت بیعت مى کنند ، عهدنامهء رسول اکرم ( ص ) وپرچم وسلاح او در دست آن حضرت ووزیرش نیز با اوست ، منادى در مکه نام او وظهورش را از آسمان ندا مى کند ، بگونه اى که همهء زمینیان آن صدا را مى شنوند ، نام او نام پیامبر است ، اگر باور برخى چیزها برایتان مشکل باشد ، عهدنامهء پیامبر ( ص ) وپرچم وسلاح آن حضرت ونفس زکیه از فرزندان حسین برشما مشکل نخواهد بود ، اگر باور این معناهم برایتان دشوار باشد ، صداى آسمانى به نام وظهور وقیام او ، برایتان دشوار نیست . از منحرفین آل محمد ( ص ) بپرهیز ، زیرا آل محمد وعلى درفشى ، ودیگران نیز درفش هائى دارند ، بر پا واستوار بمان واز هیچیک آنان هرگز پیروى نکن ، تا آنکه مردى را از فرزندان حسین ( ع ) ملاحظه کنى ، او عهد نامهء رسول خدا ( ص ) ودرفش وسلاح او را با خود دارد ، زیرا عهد نامهء پیامبر ( ص ) نزد على بن حسین وسپس نزد محمد بن علی ( باقى است وخداوند هرچه خواهد انجام مى دهد ، با اینان همیشه ملازمه باش ، واز کسانى که برایت گفتم بیرهیز ، اگر مردى از آنان بهمراه سیصد وسیزده تن خروج کرد ودرفش رسول خدا ( ص ) را با خود داشت " . . . رهسپار مدینه شده تا آنکه از بیداء عبور مى کند ، ومى گوید : این جا مکان گروهى است که بزمین فرو رفته اند واین معناى آیهء شریفه است که :
" أفأمن الذین مکروا السیئات ان یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب من حیث لا یشعرون أو یأخذهم فی تقلبهم فما هم بمعجزین " وآنگاه که وارد مدینه شد ، محمد شجرى را طبق سنت وشیوهء یوسف ( ع ) بیرون مىراند ، وسپس به کوفه مىآید ودر آنجا تا خدا بخواهد درنگ مى کند تا برآنها غالب مىآید ، وسپس حرکت نموده تا با همراهانش وارد عذراء مى شود ، وتعدد بسیارى از مردم به او مى پیوندند ، وسفیانى در آنروز در وادى رمله بسر مى برد ، تا اینکه با یکدیگر برخورد مى کنند وآنروز روز ابدال است ، گروهى از مردم که با سفیانى بوداند در زمره پیروان آل محمد در مى آیند وگروهى که با آل محمد ( ص ) بوده اند به سفیانى مى پیوندند وهر گروهى از مردم به سمت درفش خود مى روند و آنروز ، روز ابدال است ، امیر المؤمنین ( ع ) فرمود درآن روز سفیانى وهمراهانش کشته مى شوند بگونه اى خبر دهنده اى هم از آنها باقى نمى ماند ، کسى که در آنروز از غنایم قبیلهء کلب محروم شود ، ناکام مانده است ، سپس حضرت وارد کوفه مى شود ومنزلش در آن شهر است ، همه غلامان مسلمان را خریده وآزاد مى کند ، بدهى بدهکاران را مى پردازد ، هر مالى که با ستم از کسى گرفته شده باشد آنرا برمى گرداند ، هر غلامى که از آنان کشته شود بهاى آنرا بعنوان دیه به اهلش مى پردازد ، و هرکس کشته شود ، بدهى او را پرداخته وخانواده اش را اداره مى کند ، او واهل بیتش در رحبه بسر مىبرند ، ( ورحبه محل سکونت نوح ( ع ) بوده وسرزمینى پاک ومطهر است ) هیج فردى از خاندان محمد ( ص ) سکونت نمى کند وکشته نمى شود مگر در سرزمین پاک ومطهر ، زیرا آنان اوصیاى پاک پیامبراند "
1452 - المصادر :
* : العیاشی : ج 1 ص 64 ح 117 - عن جابر الجعفی عن أبی جعفر علیه السلام یقول : -
وفی : ص 244 ح 147 - عن جابر الجعفی قال : قال لی أبو جعفر علیه السلام : - قسما منه .
وفی : ج 2 ص 261 ح 34 - عن إبراهیم بن عمر ، عمن سمع أبا جعفر علیه السلام : - قسما منه .
* : النعمانی : ص 279 ب 14 ح 67

• * حدیث شماره : 186 *
* ابن عون ، از نافع ، از ابن عمر ، نقل کرده که گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : خدایا در شام ما به ما برکت عنایت کن ، خدایا براى ما در یمن ما برکت ده ، گفتند : و در نجد ما ، حضرت فرمود : خدایا براى ما در شام ما ، برکت ده ، خدایا براى ما در یمن ما ، برکت عطا کن گفتند : ودر نجد ما ، حضرت فرمود : در آنجا ( در نجد ) زلزله ها و فتنه هاست از نجد شاخ شیطان ( فتنه ) پدیدار مىشود .
186 - المصادر :
* : أحمد : ج 2 ص 118 –

روم

روم

• حدیث شماره : 218 *
* مستورد ، از عمرو بن عاص ، نقل کرده که گفت : از رسول الله صلى الله علیه وآله شنیدم فرمود : سخت ترین دشمنان شما ( مسلمانان ) رومیها هستند که هلاکت ونابودى آنها فقط با وقوع ، ساعت ، ( ساعت قیام حضرت مهدى علیه السلام یا قیامت ) خواهد بود .
218 - المصادر :
* : أحمد : ج 4 ص 230
• * حدیث شماره : 221 *
* عوف بن مالک اشجعى از رسول الله صلى الله علیه وآله روایت مى کند که حضرت فرمود : اى عوف ، بشمار ، شش امر قبل از قیام ساعت اتفاق خواهد افتاد . نخست از دنیا رفتن من خواهد بود ، راوى مى گوید : من به گریه افتادم ورسول الله صلى الله علیه وآله براى آنکه مرا ساکت کند ، فرمود : بگو این یک ، و دومى فتح بیت المقدس ، بگو دو ، سومى دو نوع مرگ ناگهانى است که مانند طاعون گوسفندان میان امت من اتفاق خواهد افتاد ، بگو سه ، چهارمى فتنه وبلائى است که گریبانگیر امت من مىگردد ( واین را حضرت خیلى بزرگ شمرد ) بگو چهار ، پنجمى آنستکه در میان شما مال بقدرى زیاد مى شود که اگر به کسى ( فقیر ) صد دینار بدهند . عصبانى مى گردد ، بگو پنج ، و ششمى آنها اینستکه صلحى میان شما ومیان بنى الاصفر ، واقع مى شود ، ولى بعدا آنها دوباره متعرض شما شده وبا شما مىجنگند ، ومسلمانان در آنروز در سرزمینى بنام غوطه خواهند بود که در شهر دمشق قرار دارد .
221 - المصادر :
* : الحمیدی : على ما فی سند البخاری ، ودلائل النبوة .
* ابن حماد : ص 7
• 219 - " تقوم الساعة والروم أکثر الناس "
* حدیث شماره : 219 *
* عبدالکریم بن حرث ، از مستورد قرشى ، نقل کرده که گفت : از رسول الله صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود : هنگام قیام ، ساعت ، ( قیامت یا قیام حضرت مهدى علیه السلام ) روم اکثریت مردم را خواهد داشت .
219 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 134
• * حدیث شماره : 220 *
* سعید مقبرى ، از ابو هریره ، از رسول الله صلى الله علیه وآله روایت کرده که فرمود : ساعت ، ( قیامت یا قیام حضرت مهدى علیه السلام ) بر پا نخواهد شد تا آنکه امت من مانند دیگران ، به حکومت وقدرت رسیده ، ومطابق ، آنها عمل خواهند کرد ، مردم گفتند : یا رسول الله آیا مانند فارس وروم حکومت خواهند کرد ؟ حضرت فرمود : مگر غیر از فارس وروم ، مردمى دیگر هم هستند !
المفردات : مأخذ الأمم : أی تسلک مسلکها .
* *
* : العمدة : ص 467 ح 979 - عن روایة البخاری الأولى ، وأورد أیضا أول روایته الثانیة .
* : غایة المرام : ص 575 ب 67 ح 3 - عن البخاری :
* : البحار : ج 28 ص 30 - 31 - عن جامع الأصول ، عن البخاری ، عن أبی هریرة : -
220 - المصادر :
* : أحمد : ج 2 ص 325
• * حدیث شماره : 225 *
* عبد الله بن بشیر خثعمى ، از کعب روایت کرده و آنرا به رسول خدا ( ص ) نسبت نداده است ، در این روایت آمده است : حضرت مهدى علیه السلام براى جنگ با رومیها مى رود آنگاه تابوت سکینه ( میراث حضرت موسى علیه السلام ) را از غارى درانطاکیه خارج مى نماید که در آن توراتى که بر حضرت موسى علیه السلام نازل شده وانجیلى که به حضرت عیسى علیه السلام نازل گردیده وجود دارد ، آن حضرت میان اهل تورات به تورات و میان اهل انجیل طبق انجیل حکم مىفرماید .
* *
* : ملاحم ابن طاووس : ص 67 ب 137
• 215 - " تخرج الروم فی الملحمة العظمى ، ومعهم الترک وبرجان والصقالبة "
* حدیث شماره : 215 *
* ابو قبیل ، از جمعى از اصحاب پیامبر نقل کرده و آنرا به پیامبر ( ص ) نسبت نداده است ، در آن آمده است که : در جنگ بزرگى که اتفاق مى افتد ، روم همراه با ترک ، و برجان ( دو گروه از نژادهاى اطراف مدیترانه ) وصقالبه ( اهل ایتالیا ومنطقه ترکیه ) در آن جنگ شرکت مىنمایند .
• * حدیث شماره : 647 *
* از اصبغ بن نباته گفت که امیر المؤمنین علی علیه السلام در خطبهء خود حضرت مهدى علیه السلام ویاران آنحضرت واسامى آنها را ذکر فرمود . ابو خالد حلبى عرضکرد که آنها را براى ما توصیف نما ، حضرت فرمود : حضرت مهدى علیه السلام شبیه ترین مردم از جهت خلقت وزیبایى واخلاق به رسول خدا صلى الله علیه وآله مى باشد . آیا نمى خواهید شما را از یاران آنحضرت وتعداد آنها مطلع نمایم : گفتند بله یا امیر المؤمنین فرمود . . . . .
احنف گفت : سفیانى از چه قومى مى باشد ؟ امیر المؤمنین علیه السلام فرمود : او از بنى امیه ودائىهاى او از قبیلهء کلب بوده و او عنبسة بن مرة بن کلیب بن سلمة بن عبد الله بن عبدالمقتدر بن عثمان بن معاویة بن ابى سفیان بن حرب بن امیة بن عبد شمس بوده که بدترین مخلوقات الهى وملعون ترین وپلید ترین خلق خدا وظالم ترین آنهاست . وهمراه با سپاهان وقوم وقبیلهء خود همراه با صد وهفتاد هزار نفر در کنار دریاچهء طبریه فرود آمده که حضرت مهدى علیه السلام از چپ وراست که در جلو او جبرئیل حرکت مى نماید بطرف سفیانى رفته ودر شب حرکت کرده ودر روز مخفى شده ومردم نیز بدنبال حضرت حرکت کرده تا آنکه با سفیانى در کنار دریاچهء طبریه روبرو شده وخداوند بر سفیانى غضبت نمود که سبب مى شود مردم نیز از او خشمگین گشته تا آنکه پرندگان با بالهایشان وکوهها با سنگهایشان وملائکه با صداهایشان آنها را ( سفیانى وسپاهش را ) هدف قرار داده ( شاید اشاره به این باشد که تمام قواى طبیعى نیز به حضرت کمک مى نمایند ) وساعتى نخواهد گذشت تا آنکه خداوند اصحاب سفیانى را هلاک کرده وسفیانى تنها گشته وحضرت مهدى علیه السلام او را گرفته ودر زیر درختى که شاخه هاى آن آویزان است در کنار دریاچهء طبریه ، گردن زده وخود فرمانرواى شهر دمشق مى گردد . وآنگاه پادشاه روم در میان صد هزار صلیب که در زیر هر یک از آنها ده هزار نفر مى باشند خروج کرده وبزور سر نیزه طرسوس ، را فتح کرده ومال واموال مردم را غارت مى نماید . وخداوند جبرئیل را به ، مصیصه ، ومنازل آن فرستاده ، وآنجا را با آنچه که در آن است بلند کرده ودر آسمان آویزان مىنماید ووقتى که پادشاه روم به آنجا مى رسد مى بیند که از شهر خبرى نیست ومىگوید کجاست شهرى که روم از آن مى ترسید که ناگهان صداى خروس هاى وسگها وشیههء اسبها را از بالاى سر خود مى شنود و . . . . .
647 - المصادر :
* : فتن السلیلی ؟ على ما فی ملاحم ابن طاووس .
* : ملاحم ابن طاووس : ص 145 ب 79
• * حدیث شماره : 223 *
* یحیى بن أبی عمرو شیبانى ، از ذى مخبر بن اخى النجاشى از رسول الله صلى الله علیه وآله نقل کرده که فرمود : شما ( مسلمانان ) با روم براى ده سال صلح مىنمائید که دو سال رومیها به آن وفا کرده ولى در سال سوم آنرا نقض مىکنند ، یا چهار سال وفا مى کنند ودر سال پنجم نیرنگ وخدعه کرده وصلح را مى شکنند ، آنزمان لشکر شما وارد شهر آنها ( رومیها ) شده ، آنگاه شما وآنها به جائى مى روید که دشمنى در آنجا در تعقیب رومیهاست . و خداوند شما را پیروز گردانیده وشما از غنائمى که بدست آورده اید خوشحال شده ودر سبزه زارى که داراى ، تپه هائى ، مى باشد ، فرود مى آئید ، آنگاه یکى از شماها مى گوید : خدا پیروز شد . ویکى از رومیها مى گوید : صلیب پیروز شد ، ومدتى به همین گونه ، با یکدیگر بسر مىبرند تا آنکه مسلمانان ناراحت مى گردند ، واز آنجا که صلیب از مسلمانان دور نمى باشد ، ناگهان یکى از مسلمانان با حمله به صلیب ، آن را مى شکند ورومیها هم متعاقبا حمله کرده و آن مسلمان را مى کشند ، وگروههایى از مسلمانان دست به اسلحه برده ورومیها هم متقابلا دست به اسلحه مىبرند که در آن میان ، آن گروه مسلمان به شهادت مى رسند در آن هنگام رومیها نزد پادشاه خود مى روند ومى گویند ما حمله عربها را دفع کردیم ، دیگر منتظر چه هستید ؟ سپس در مدت نه ماه به مدت باردارى یک زن به جمع آورى نیرو مىپردازند وهشتاد پرچم را به اهتزاز در آورده که در زیر هر پرچمى دوازده هزار نفر نیرو بسر مى برد .
223 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 137
• * حدیث شماره : 224 *
* براح از ارطاة ، نقل کرده و آنرا به پیامبر ( ص ) نسبت نداده است ، در این روایت آمده است : میان حضرت مهدى علیه السلام وحکومت روم بعد از کشته شدن سفیانی وغارت شدن قبیله او بدست حضرت ، صلح واقع مى گردد تا آنجا که تجار وبازرگانان دو طرف ، به کشورهاى یکدیگر سفر مى کنند وسه سال مشغول ساختن کشتیهاى خود مى گردند ، . . . .
224 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 142