سلام بر امام مهدی عج

مروری بر سی دی امام مهدی عج

سلام بر امام مهدی عج

مروری بر سی دی امام مهدی عج

سفیانی= 01


 
سفیانی= 01

 

·                               حدیث شماره : 632 *

از علی علیه السلام : فرزند خورندهء جگرها ( مراد سفیانى استکه از فرزندان هند جگر خوار مى باشد ) از محلى بنام ، یابس ، خروج کرده متوسط القامة بوده وصورتى وحشى وهیکلى بزرگ وچاق داشته که در صورت او اثر آبله دیده مى شود وزمانى که به او نگاه کنى خیال مى کنى یک چشم است . اسم او عثمان ونام پدرش عنبه واز نسل ابو سفیان مى باشد ووارد دمشق شده وبر آن مسلط مى گردد .632 - المصادر :


* : کمال الدین : ج 2 ص 651 ب 57 ح 9

·                               * حدیث شماره : 720 *

حذلم بن بشیر روایت کرده و مىگوید : به امام زین العابدین علیه السلام عرض کردم : که خروج حضرت مهدى علیه السلام را برایم تعریف نما ، حضرت فرمود : قبل از قیام آن حضرت شخصى خروج خواهد کرد بنام عوف السلمى در سرزمین جزیره ( حجاز ) و منزلش در ، بکریت ، بوده ودر مسجد دمشق کشته خواهد شد . بعد از آن شعیب بن صالح از سمرقند خروج کرده وبعد از آن سفیانى ملعون از وادى ، یابس ، از فرزندان عتبه بن ابى سفیان ، خروج خواهد کرد . هنگامیکه سفیانى خروج کند حضرت مهدى علیه السلام مخفى مىگردد .720 - المصادر :


* : غیبة الطوسی : ص 270

·                               * حدیث شماره : 804 *
*

ابو ایوب خزاز ، از محمد بن مسلم ، از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود : رنگ چهرهء سفیانى ، قرمز وبور وچشمانش آبى رنگ مى باشد ، او هرگز خدا را نپرستید ، ومکه ومدینه را ندیده است مى گوید : اى خدا خونخواهى وآتش ، خونخواهى وآتش ( شاید منظور اینستکه مى خواهم خون اجداد خود ( یزید ومعاویه وابو سفیان و . . . ) را بگیرم حتى اگر به جهنم وآتش بروم )804 - المصادر :


* : النعمانی : ص 306 ب 19 ح 18

·                               * حدیث شماره : 632 *
*

از علی علیه السلام : فرزند خورندهء جگرها ( مراد سفیانى استکه از فرزندان هند جگر خوار مى باشد ) از محلى بنام ، یابس ، خروج کرده متوسط القامة بوده وصورتى وحشى وهیکلى بزرگ وچاق داشته که در صورت او اثر آبله دیده مى شود وزمانى که به او نگاه کنى خیال مى کنى یک چشم است . اسم او عثمان ونام پدرش عنبه واز نسل ابو سفیان مى باشد ووارد دمشق شده وبر آن مسلط مى گردد .632 - المصادر :


* : کمال الدین : ج 2 ص 651 ب 57

·                               * حدیث شماره : 633 *
*

از علی علیه السلام : سفیانى از فرزندان خالد بن یزید بن ابى سفیان استکه داراى هیکل وجثه اى بزرگ بوده که در صورتش آثار آبله ودر چشمش نقطه اى سفید مى باشد که از ناحیه اى از شهر دمشق که ، یابس ، نامیده مى شود در میان هفت نفر که یکى از آنها نیز پرچم دارد خروج مى نماید ، طرفداران آن اعتقاد به پیروزى آن پرچم دارند ، در جلو ان پرچم ترس ووحشت نمایان بوده وهر کس که بخواهد بطرف آن برود ، با دیدن آن فرارى مى گردد .633 - المصادر :


* : ابن حماد : ص 75

·                               * حدیث شماره : 344 *
*

ابو سلمه ، از ابو هریره روایت کرده که حضرت فرمود : مردى از دمشق خروج مى نماید بنام سفیانى که تمامى قبیلهء کلب از او پیروى مى نمایند ، او کشتار مى کند تا آنجا که شکم زنان را مى درد وبچه ها را به قتل مى رساند . آنگاه یمنیها ( قبائل قیس ) جمع مىشوند تا با سفیانى بجنگند ، اما سفیانى آنها را کشته بطورى که هیچ کس پناهى نمى یابد . سپس مردى از اهل بیت من در حره ، ( منطقه اى در مدینه ) خروج مىنماید و خبر او که به سفیانى مىرسد . سپاهى به سوى او مىفرستد ، اما آنها شکست خورده ، وخود سفیانى با همراهانش بسوى او حرکت مى کند ، ولى هنگامیکه به بیداء ، مىرسند زمین آنها را در کام خود فرو مىبرد ، وهیچکس از آنان باقى نمىماند جز کسى که خبر فرورفتن آنها را مى آورد .

       ----- وسفیانى بس است براى شما که از دشمنانتان انتقام گرفته و او از نشانه هاى شما ( از علامات ظهور حضرت مهدى علیه السلام ) مىباشد ، و پس از خروج آن فاسق ( سفیانى ) چنانچه شما یک یا دو ماه درنگ کرده و منتظر بمانید تا آنکه بسیارى از دشمنان شما را بکشد ، عیبى نخواهد داشت . یکى از اصحاب ( به امام علیه السلام ) عرض کرد : در آن هنگام با عیال خود چه کنیم ؟

فرمود : مردانتان از او ( سفیانى ) پنهان شوند ، زیرا خشم و غضب و حرص او بر علیه شیعیان ماست ، واما زنها ، خطرى متوجه آنان نخواهد بود ، انشاء الله تعالى ، عرض شد : مردان به کجا رفته و به کجا فرار کنند ؟ فرمود : هر که بخواهد مىتواند به مدینه یا به مکه یا به بعضى از شهرها فرار کند سپس فرمود : او با مدینه چه خواهد کرد ، همانا سپاه آن فاسق به سوى آن خواهد آمد ، به مکه روید ، آنجا محل اجتماع شما خواهد بود ، و فتنه سفیانى بقدر باردارى زن ، نه ماه ، بیشتر نمىباشد و از این مقدار تجاوز نخواهد کرد .800 - المصادر :
* : النعمانی : ص 300 - 301 ب 18 ح 3

         805 - " کم تعدون بقاء السفیانی فیکم ؟ قال قلت : حمل امرأة تسعة أشهر ( قال ) : ما أعلمکم یا أهل الکوفة "* حدیث شماره : 805 *

*

عبدالجبار بن عباس همدانى ، از عمار دهنى از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود : مى دانید چقدر سفیانى در میان شما باقى مى ماند ؟ عرضکردم ، بمقدار باردارى زن ، نه ماه ، فرمود : خوب فهمیده اید اى اهل کوفه .805 - المصادر :


* : غیبة الطوسی : ص 278

·                 

             1023 - " السفیانی من المحتوم ، وخروجه فی رجب ، ومن أول خروجه إلى آخره خمسة عشر شهرا ، ستة أشهر یقاتل فیها ، فإذا ملک الکور الخمس ملک تسعة أشهر ، ولم یزد علیها یوما "* حدیث شماره : 1023 *


*

ثعلبة بن میمون أبو اسحاق ، از عیسى بن أعین ، از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود : خروج سفیانى از رخدادهاى قطعى خواهد بود ودر ماه رجب اتفاق مىافتاد که از ابتداى خروج تا پایان آن پانزده ماه به طول انجامید ، شش ماه از آنرا در جنگ بوده وپس از آنکه شهرهاى پنجگانه ( دمشق - حمص - فلسطین - اردن - قنسرین ) را تصرف کرد ، نه ماه حکومت مىنماید وحتى یکروز هم بیشتر نخواهد شد .* *


* : منتخب الأثر : ص 457 ف 6 ب 6 ح 15 - عن کمال الدین بتفاوت یسیر .
1023 - المصادر :
* : النعمانی : ص 299 - 300 ب 18 ح 1

·                               * حدیث شماره : 1794 *
*

أبو اسحاق همدانى ، از حارث همدانى ، از حضرت علی علیه السلام روایت کرده است که فرمود : مهدى در وقت راه رفتن متمایل به جلو است و گیسوان مجعد دارد ، در گونه اش خالى است ، مبدأ قیامش از سوى مشرق است ، در این زمان سفیانى خروج کند وحکومتش به اندازه حمل یک زن یعنى نه ماه طول مى کشد ، او در شام خروج مىکند واهل شام به او مىپیوندند مگر چند طائفه از قیام کنندگان بر حق که خداوند آنها را از پیروى از سفیانى حفظ مى کند . و با لشکرى انبوه وارد مدینه مىشود ، زمانى که به بیابانهاى مدینه رسید ( بیداء ) خداوند او را به زمین فرو مى برد ، وآن قول خداوند عزوجل است که در قرآن فرموده است : ( ولو ترى إذ فزعوا فلا فوت وأخذوا من مکان قریب ) ( اگر ببینى هنگامى که فریادشان بلند مىشود گریزى نیست واز جایگاهى نزدیک گرفتار مىشوند .

سفیانی = 02

سفیانی = 02

· حدیث شماره : 289 *
* روایت از منابع سنیها ، به نقل از رسول الله v الله علیه وآله : مردى از آل ، عنبسة بن ابى سفیان ، یعنى سفیانى ، کوفه را خراب خواهد کرد .

· * حدیث شماره : 635 *
* از علی علیه السلام : بعد از آنکه نماینده ومأمور سفیانى کوفه ( عراق ) را به شدت زیر پا گذاشت وآنجا را کاملا کوبید ، وبهم زد ، سفیانى به او دستور مى دهد که به طرف حجاز حرکت کند و او هم وارد مدینه شده ودر میان قریش با شمشیر عمل کرده واز قریش وانصار چهار صد نفر را کشته وشکم زنان را پاره کرده وبچه ها را مى کشند ونیز دو برادر وخواهر را بنام محمد وفاطمه را کشته وجلو در مسجد مدینه به دار مى کشد .
635 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 88

· * حدیث شماره : 1034 *
* اسماعیل بن أبان ، از یونس بن أبی یعفور روایت کرده که مىگوید از امام صادق علیه السلام شنیدم مىفرمود : زمانى که سفیانى خروج کند ، سپاهى بسوى ما ( به مدینه ) وسپاهى به سوى شما ( به عراق ) خواهد فرستاد : اگر این مسأله اتفاق افتاد شما با هر مرکب چموش یا رام وغیر چموش ( بهر وسیله اى که مى توانید ) خود را به ما ( بمدینه ) برسانید .
1034 - المصادر :
* : النعمانی : ص 306 ب 18 ح 17

· * حدیث شماره : 294 *
* ابو اسماء رحبى ، از ثوبان ، و او از رسول الله صلى الله علیه وآله روایت کرده که حضرت فرمود : گنجى در نزد شماست ( این گنج در مکه وشاید در عراق باشد ) که برسر آن جنگى میان سه نفر از فرزندان پادشاهان اتفاق مىافتد که هیچ یک درآن به پیروزى نمىرسند ، سپس از سمت مشرق پرچمهاى سیاهى پدیدار مىشود وبا شما نبردى خواهند کرد که هرگز مانند آن اتفاق نیفتاده است ( راوى مىگوید سپس حضرت چیزى فرمود که آن را بخاطر ندارم ) آنگاه فرمود : هنگامى که آن پرچمها را دیدید به هر وسیله اى که مى توانید هرچند از روى یخ بگذرید ، خود را به آنها رسانده وبا ایشان بیعت نمائید زیرا او خلیفهء خدا ، حضرت مهدى علیه السلام مى باشد .

· 295 - " یحسر الفرات عن جبل من ذهب ، فیقتتل الناس علیه ، فیقتل من کل مئة تسعون أو قال : تسعة وتسعون ، کلهم یرى أنه ینجو "
* حدیث شماره : 295 *
* سهیل بن أبو صالح ، از پدرش ، از ابو هریره از رسول الله صلى الله علیه وآله روایت کرده است که حضرت فرمود : رودخانهء فرات کوهى از طلا را ظاهر خواهد ساخت که مردم بر سر آن چنان مىجنگند که از هر صد نفر نود ، یا نود و نه نفر کشته مىشوند همهء کسانى که درگیر جنگ هستند تصور مىکنند که خودشان پیروز خواهند شد .
295 - المصادر :
* : عبد الرزاق : ج 11 ص 382 ح 20804

· * حدیث شماره : 297 *
* ابو زرعه ، از عمار یاسر روایت کرده و آنرا به رسول خدا ( ص ) نسبت نداده است ، در این روایت آمده است : حاکمى به نام عبد الله ، حاکمى دیگر را که نام او هم عبد الله مى باشد تعقیب کرده که لشکر دو طرف در محلى بنام ، قرقیسیا ، ( در مرز سوریه وعراق در کنار فرات ) با هم مواجه شده ونبرد بزرگى در مىگیرد . . . . . و سپاه سفیانى مانند تاریکى شب و سیل از هیچ کجا نمى گذرند جز آنکه آنجا را ویران کرده واهل آنجا را مى کشند ، وداخل کوفه مىشوند و شیعیان آل محمد ( صلى الله علیه وآله ) را کشته ودر پى خراسانىها حرکت مى کنند ، واز آن سو نیز اهل خراسان در طلب حضرت مهدى علیه السلام بر آمده وبراى آنحضرت دعوت کرده واو را یارى مىنمایند .

· * حدیث شماره : 622 *
* از علی علیه السلام : سفیانى بر شام چیره شده ، آنگاه بین آنها جنگى در مى گیرد در محلى بنام ، قرقیسیا ، چنانکه پرندهاى آسمان ودرندگان زمین از گوشت مردارهاى آنها سیر مى گردند . سپس شکافى در پشت سپاه واقع شده پس گروهى از آنها وارد خراسان گشته وسپاه سفیانى بدنبال آنها وارد کوفه شده وشیعیان آل محمد ( صلى الله علیه وآله ) مى کشند . سپس اهل خراسان براى یارى وطلب حضرت مهدى علیه السلام قیام مى نماید .
622 - المصادر :
* : ابن حماد : ص 82

· * حدیث شماره : 1035 *
* محمد بن سنان ، از حذیفة بن منصور از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود : خداوند مائده و طعامى ( ودر روایت دیگر سفره اى ) در قرقیسیا ، دارد ( کنایه از معرکهء کشت و کشتار فراوان ) که کسى از آسمان ندا خواهد داد که اى پرندگان آسمان واى درندگان زمین بیائید و از گوشت ستمگران وظالمان خود را سیر کنید .
1035 - المصادر :
* : النعمانی : ص 278 ب 14 ح 63

حجاز هنگام ظهور وقبل از آن

- حجاز هنگام ظهور وقبل از آن
- " إذا وقعت النار فی حجازکم ، وجرى الماء بنجفکم فتوقعوا ظهور قائمکم "
* حدیث شماره : 580 *
* از کتاب عجائب البلدان به طریق ارسال از امام صادق ( ع ) نقل شده که على علیهما السلام فرمود : زمانى که آتشى در حجاز نمایان شود و آب در نجف سرازیر گردد ، آنوقت است که باید آمادهء ظهور قائمتان باشید .
580 - المصادر :
* : عجائب البلدان : على ما فی الصراط المستقیم .
* : الصراط المستقیم : ج 2 ص 258 ب 11 ف 11

- * حدیث شماره : 40 *
* از یکى از پسران سعد بن ابى وقاص نقل شده که گفت : از پدرم شنیدم ، گفت : از رسول خدا ( ص ) شنیدم مىفرمود : اسلام غریبانه شروع شد و به همان حالت اولى بر خواهد گشت ، پس خوشا بحال غریبها ، زمانیکه مردم فاسد شوند سوگند به آن که جان ابو القاسم ( حضرت محمد صلى الله علیه وآله ) در دست اوست ایمان میان این دو مسجد ( مکه ومدینه ) گرد خواهد آمد همانگونه که مار در آشیانهء خود جمع مىشود .
* حدیث شماره : 952 *
* این روایت را أبان بن تغلب مرفوعا از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود : زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن برهه اى وجود دارد که علم مانند مارى که به لانه خود پناه مىبرد . به گوشه اى پناه برده و در آن هنگام است که ستاره اى بر مردم طلوع خواهد کرد ، عرض کردم : سبطه چیست ؟ فرمود : برهه اى از زمان . عرض کردم : در آن موقع چه باید بکنیم ؟ فرمود : بر آن چه که هستید باقى مانده تا خداوند ستارهء شما را ظاهر سازد .
952 - المصادر :
* : النعمانی : ص 159 ب 10 ح 6

- * حدیث شماره : 998 *
* علی بن حسن ، از أبان بن تغلب از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود : چگونه خواهى بود زمانى که میان دو مسجد ( مکه ومدینه ) جنگ رخ بدهد . و آنگونه که مار به آشیانهء خود پناه مى برد علم و دانش به گوشه اى خزیده ونهان خواهد شد وشیعیان با یکدیگر اختلاف پیدا کرده و بعضى ، برخى دیگر را دروغگو خطاب کرده وبرخى ، بصورت بعضى دیگر آب دهان خواهند انداخت ، عرض کردم : فدایت شوم ، آیا آنزمان از خیر خبرى نخواهد بود ؟ سه بار فرمود ، بلکه خیر کامل آن زمان خواهد بود ( زیرا حضرت مهدى علیه السلام قیام خواهد فرمود ) .
998 - المصادر :
* : الکافی : ج 1 ص 340 ح 17

- * حدیث شماره : 811 *
* حسن بن محبوب ، از ابو حمزه ثمالى نقل کرده که گفت : به امام صادق عرض کردم : امام باقر علیه السلام مى فرمود : خروج سفیانى واختلاف فرزندان عباس ( بنى عباس ) وکشته شدن نفس زکیه ، وقیام حضرت مهدى علیه السلام از وقایع حتمى در جهان ، مى باشد . عرضکردم : نداء آسمانى چگونه مى باشد ؟ فرمود : منادى در اول روز از آسمان ندا مىدهد که : حق با على وشیعیان او مى باشد سپس شیطان لعنه الله در اخر روز فریاد مى زند که : حق با سفیانى وپیروان او مى باشد ، آنوقت استکه افراد باطل در شک خواهند افتاد
811 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : على ما فی الارشاد ، وغیبة الطوسی .
* : کمال الدین : ج 2 ص 652 ب 57 ح 14

- 827 - " لیس بین قیام قائم آل محمد وبین قتل النفس الزکیة إلا خمسة عشر ( کذا ) لیلة "
* حدیث شماره : 827 *
* شعیب بن حذاء ، از صالح خادم بنى عذراء ، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : بین قیام حضرت قائم آل محمد ( صلوات الله علیهم ) وبین کشته شدن نفس زکیه ، بیش از پانزده شب فاصله نخواهد شد .
827 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : - على ما فی غیبة الطوسی .
* : کمال الدین : ج 2 ص 649 ب 57 ح

* حدیث شماره : 831 *
* این روایت را ابوبصیر مرفوعا از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود : حضرت قائم علیه السلام به اصحابش مى فرماید : اى قوم : اهل مکه ما را نمى خواهند ، ولى خداوند مرا فرستاده تا با آنها بحث ومناظره نمایم آنگونه که سزاوار مى باشد . آنگاه یکى از اصحابش را فرا خوانده وبه او می گوید : به مکه برو وبه آنها بگو : اى اهل مکه من فرستاده فلانى هستم ، که براى شما پیغام داد : ما اهل بیت رحمت ومعدن رسالت وخلافت بوده وذریه محمد ( صلى الله علیه وآله ) وسلاله پیامبران مى باشیم بما ظلم شده وحق ما را خورده و ما را مقهور کرده و به زور حقوق ما را از زمان رحلت پیامبرمان تا به امروز سلب کرده اند . ما از شما ( اهل مکه ) یارى مى خواهیم ، ما را یارى نمائید . هنگامیکه آن جوان ( فرستاده حضرت ) این خبر را براى اهل مکه مى برد او را در بین رکن ومقام گردن می زنند . واو همان نفس زکیه ، مى باشد . زمانیکه این خبر به امام ( علیه السلام ) مى رسد به اصحابش مى فرماید : به شما نگفتم که اهل مکه ما را نمی خواهند . پس او را دعوت نمى کنند تا آنکه حضرت خروج کرده ودر عقبه طوى ، در میان سیصدوسیزده نفر به عدد أهل بدر . فرود مى آید وبه مسجد الحرام می رود . چهار رکعت نماز در مقام ابراهیم خوانده سپس به حجر الاسود تکیه می دهد ، آنگاه خدا را حمد وثنا کرده وپیامبر را یاد نموده وبر او صلوات مى فرستد وچنان سخن خواهد گفت که هیچ کس تا آنموقع چنان سخن نگفته است . اولین کسانى که با او بیعت می کنند میکائیل وجبرئیل مى باشند وهمراه ایندو رسول الله وامیر المؤمنین ( صلوات الله علیهما ) قیام کرده ونامه اى به آنحضرت مى دهند که شدیدا بر علیه عرب مى باشد وهنوز مهر آن خیس مى باشد . به آنحضرت مى فرمایند : به آنچه که در نامه است عمل نما . وآن سیصدنفر وعده کمى از اهل مکه با آنحضرت بیعت مى نمایند . سپس از مکه خارج شده تا آنکه وارد چیزى مانند حلقه مى شود ، راوى مى گوید : عرضکردم : حلقه چیست : فرمود : ده هزار مرد : جبرئیل از سمت راست ومیکائیل از چپ ، آنگاه پرچم آشکار وبارزى را به اهتزاز در آورده وباز مى نماید که آن پرچم رسول الله صلى الله علیه وآله است که نامش ، سحابه ، می باشد ونیز زره رسول الله صلى الله علیه وآله که نامش . سابغه بوده وشمشیر رسول الله صلى الله علیه وآله که نامش ذى الفقار مى باشد ، همراه آنحضرت خواهد بود .

- 831 - المصادر :
* : السید علی بن عبد الحمید : على ما فی البحار .
* : البحار : ج 52 ص 397 ب 26 ح 81

- * حدیث شماره : 1003 *
* یعقوب بن یزید ، از زیاد قندى ، از گروهى از یارانش از امام صادق علیه السلام روایت کرده که از آن حضرت سئوال شد ، آیا خروج سفیانى از وقایع حتمیه است ؟ حضرت فرمود : آرى وکشته شدن نفس زکیه وقیام حضرت قائم ( علیه السلام ) از وقایع حتمیه بوده وفرو رفتن ( سپاه سفیانى ) در سرزمین بیداء وظاهر شدن دستى از آسمان ، ونداء از آسمان هم از حتمیات است . عرض کردم : منظور از ندا چیست ؟ فرمود : منادى از آسمان باسم حضرت قائم وپدرش ( علیهما السلام ) ندا خواهد داد .
1003 - المصادر :
* : النعمانی : ص 257 ب 14 ح 15

- 1004 - " من المحتوم الذی لابد أن یکون من قبل قیام القائم خروج السفیانی ، وخسف بالبیداء ، وقتل النفس الزکیة ، والمنادی من السماء "
* حدیث شماره : 1004 *
* ابی خالد قماط ، از حمران بن أعین ، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : از رخدادهاى قطعى که پیش از قیام حضرت قائم ( علیه السلام ) اتفاق خواهد افتاد خروج سفیانى وفرو رفتن ( سپاه وى ) در زمین بیداء ، وکشته شدن نفس زکیه ، ونداء منادى از آسمان ، مى باشند
1004 - المصادر :
* : النعمانی : ص 264 ب 14 ح 26 - أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید بإسناده عن هارون بن مسلم ، عن أبی خالد القماط ، عن حمران بن أعین ، عن أبی عبد الله علیه السلام أنه قال : -
* : البحار : ج 52 ص 294 ب 26 ح 44 - عن النعمانی .
* : منتخب الأثر : ص 455 ف 6 ب 6 - عن النعمانی .

- * حدیث شماره : 997 *
* حسن بن محبوب ، از ابراهیم ( بن زیاد ) خارقى ، از ابو بصیر ، از امام صادق به نقل از امام باقر علیهما السلام آورده که فرمود : آرى ، آن ( ظهور قائم علیه السلام ) نخواهد شد تا آنکه میان ، بنى فلان ، اختلاف افتاده ، وبه روى یکدیگر شمشیر بکشند ، حلقه تنگ شود وسفیانى خروج نماید وبلاء شدت یابد ، ومرگ وکشت وکشتار مردم را فرا بگیرد که مجبور شوند به حرم خداوند وحرم رسول الله صلى الله علیه وآله ( به مکه ومدینه ) پناه ببرند .

- * حدیث شماره : 1000 *
* عمار بن مروان ، از ابوبصیر ، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود : هر کس مرگ ، عبد الله ، ( ظاهرا پادشاهى در حجاز وعربستان خواهد بود ) را به من خبر دهد وضمانت نماید ، من هم ضمانت مى کنم براى او حضرت قائم علیه السلام را ، سپس فرمود : پس از مرگ ، عبد الله ، آن زمان دیگر مردم به گرد کسى جمع نمىشوند تا آنکه صاحب شما بیاید انشاء الله ، آنوقت دیگر مدت پادشاهى یک سال یا چند سال نبوده ، بلکه چند ماه یا چند روز مى شود ، راوى مى گوید عرضکردم : آیا آن ایام طولانى خواهد بود ؟ فرمود : خیر .
1000 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : على ما فی غیبة الطوسی .
* : غیبة الطوسی : ص 271

• حدیث شماره : 1452 *
* جابر جعفى از امام باقر ( ع ) روایت کرده است که فرمود : اى جابر ، پا برجا و استوار برزمین باش ودست وپاى خودرا حرکت نده تا علامات ونشانه هایى را براى تو بیان کنم که سالى آنها را خواهى دید ، مى بینى که ندا دهنده اى در دمشق ندا مى کند ودر یکى از شهرهاى آن [ روستاهاى آن ] فرورفتگى زمین ایجاد مى شود [ زمین فرو مى رود ] . . . که ترکها از آنجا گذشته تا به جزیره رسیدند ورومیان در رمله فرود آمدند ، آن سالى است که در تمام سرزمینهاى اعراب اختلاف بوجود مى آید ، وشامیان برسرسه درفش ، اصهب ، وابقع وسفیانى با بنى ذنب الحمار مضر [ حاکمان بد آنروز ] به اختلاف مى پردازند ، والى هاى سفیانى از قبیلهء کلب با او هستند ، سفیانى وهمراهانش بر بنى ذنب الحمار پیروز مى شوند ، به گونه اى که کشتار مى شوند که هرگز براى چیزى چنین کشتارى نشده است ، ومردى در دمشق حضورمى یابد واووهمراهانش به نحوى کشته مى شوند ، که هیچکس کشته نشده است ، واین آیهء شریفه اى است که مى فرماید : " احزاب ودسته ها میان خود به اختلاف پرداختند ، واى برکسانى که کفر ورزیدند ، از مشاهدهء روزى بزرگ " سفیانى وهواداران او پیروز مىگردند ، تا آنجا که هیچ اهتمامى ندارند جز آل محمد صلى الله علیه وآله وپیروان آنها ، سپاهى را به کوفه اعزام مى کند وپیروان آل محمد ( ص ) را در کوفه کشتار نموده وبه دار مىآویزند ، وآنگاه ، درفشى از خراسان رو مىآورد تا اینکه در ساحل دجله فرود مىآید . مردى ضعیف از غیر عرب همراه با یارانش خروج مى کند ودر پشت کوفه ( نجف ) کشته مى شود ، سفیانى گروهى رابه مدینه اعزام مى کند ودرآنجا مردى را تقبل مىرساند ومهدى ومنصور از آن شهر مى گریزند ، کوچک وبزرگ آل محمد دستگیر مى شوند وبى آنکه یک تن از آنها رها شود همگى به زندان افکنده مى شوند ، سپاه به تعقیب این دو مرد مى پردازد ومهدى به سان روش موسى ( ع ) بینمناک از آن شهر ( مدینه ) خارج گشته تا اینکه وارد مکه مى شود ، سپاه او آورده تا آنکه در بیداء فرود میآیند وآن سپاه هملات ( هلال ) است که در زمین فرومى روند وجز کس که خبر فرو رفتن آنها را ببرد ، هیچکس زنده نمى ماند ، وقائم ( ع ) بین رکن ومقام میایستد ونماز مى گزارد ، و به اتفاق وزیرش راه مى افتد و مى گوید : اى مردم ، بر ضد کسانى که به ما ستم روا داشته وحق ما را غصب کردند ، از خدا کمک مى طلبیم . هرکس دربارهء خدا [ نسبت با خدا ] با ما محاجه نماید ، من به خدا سزاوارترم . هرکس در باره آدم ( ع ) [ نسبت با آدم ] با ما محاجه کند ، من سزاوارترین مردم به آدم ( ع ) هستم هر کس در بارهء نوح ( ع ) [ نسبت با نوح ] با ما محاجه نماید ، من سزاوارترین شخص به نوح ( ع ) هستم هر کس در باره ابراهیم ( ع ) [ نسبت با او ] با ما محاجه کند ، من سزاوارترین فرد به ابراهیم ( ع ) هستم . هرکس دربارهء محمد ( ص ) [ نسبت با او ] با ما محاجه نماید ، من سزاوارترین شخص به محمد صلى الله علیه وآله هستم هرکس درباره نسبت با پیامبران با ما محاجه کند ، ما سزاوارترین مردم نسبت به پیامبران هستیم .
هر کس در بارهء کتاب خدا با ما به محاجه بپردازد ، ما سزاوارترین مردم به کتاب خدا ( قرآن ) هستیم . ما وهمه مسلمانان امروز گواهى مى دهیم که ما مورد ظلم وستم قرار گرفته وآواره شدیم ، برضد ما شوریدند ، واز شهر ودیار واموال واهل خود بازمانده ومغلوب شدیم ، بخدا سوگند ، سیصد وسیزده مرد خواهند آمدکه پنجاه زن میان آنهاست ، بدون وعدة قبلى همه به سان ابرهاى پاییزى پى درپى آمده ودر مکه گردى آیند واین آیهء شریفه اى است خداوند میفرماید " هر کجا باشید ، خداوند همگى شما را گردمىآورد ، براستى که خدا بر هر کارى تواناست " مردى از آل محمد صلى الله علیه وآله مىگوید : " وهی القریة الظالمة اهلها " وپس آنحضرت به اتفاق سیصد وسیزده نفر خروج نموده وآنان میان رکن ومقام با آن حضرت بیعت مى کنند ، عهدنامهء رسول اکرم ( ص ) وپرچم وسلاح او در دست آن حضرت ووزیرش نیز با اوست ، منادى در مکه نام او وظهورش را از آسمان ندا مى کند ، بگونه اى که همهء زمینیان آن صدا را مى شنوند ، نام او نام پیامبر است ، اگر باور برخى چیزها برایتان مشکل باشد ، عهدنامهء پیامبر ( ص ) وپرچم وسلاح آن حضرت ونفس زکیه از فرزندان حسین برشما مشکل نخواهد بود ، اگر باور این معناهم برایتان دشوار باشد ، صداى آسمانى به نام وظهور وقیام او ، برایتان دشوار نیست . از منحرفین آل محمد ( ص ) بپرهیز ، زیرا آل محمد وعلى درفشى ، ودیگران نیز درفش هائى دارند ، بر پا واستوار بمان واز هیچیک آنان هرگز پیروى نکن ، تا آنکه مردى را از فرزندان حسین ( ع ) ملاحظه کنى ، او عهد نامهء رسول خدا ( ص ) ودرفش وسلاح او را با خود دارد ، زیرا عهد نامهء پیامبر ( ص ) نزد على بن حسین وسپس نزد محمد بن علی ( باقى است وخداوند هرچه خواهد انجام مى دهد ، با اینان همیشه ملازمه باش ، واز کسانى که برایت گفتم بیرهیز ، اگر مردى از آنان بهمراه سیصد وسیزده تن خروج کرد ودرفش رسول خدا ( ص ) را با خود داشت " . . . رهسپار مدینه شده تا آنکه از بیداء عبور مى کند ، ومى گوید : این جا مکان گروهى است که بزمین فرو رفته اند واین معناى آیهء شریفه است که :
" أفأمن الذین مکروا السیئات ان یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب من حیث لا یشعرون أو یأخذهم فی تقلبهم فما هم بمعجزین " وآنگاه که وارد مدینه شد ، محمد شجرى را طبق سنت وشیوهء یوسف ( ع ) بیرون مىراند ، وسپس به کوفه مىآید ودر آنجا تا خدا بخواهد درنگ مى کند تا برآنها غالب مىآید ، وسپس حرکت نموده تا با همراهانش وارد عذراء مى شود ، وتعدد بسیارى از مردم به او مى پیوندند ، وسفیانى در آنروز در وادى رمله بسر مى برد ، تا اینکه با یکدیگر برخورد مى کنند وآنروز روز ابدال است ، گروهى از مردم که با سفیانى بوداند در زمره پیروان آل محمد در مى آیند وگروهى که با آل محمد ( ص ) بوده اند به سفیانى مى پیوندند وهر گروهى از مردم به سمت درفش خود مى روند و آنروز ، روز ابدال است ، امیر المؤمنین ( ع ) فرمود درآن روز سفیانى وهمراهانش کشته مى شوند بگونه اى خبر دهنده اى هم از آنها باقى نمى ماند ، کسى که در آنروز از غنایم قبیلهء کلب محروم شود ، ناکام مانده است ، سپس حضرت وارد کوفه مى شود ومنزلش در آن شهر است ، همه غلامان مسلمان را خریده وآزاد مى کند ، بدهى بدهکاران را مى پردازد ، هر مالى که با ستم از کسى گرفته شده باشد آنرا برمى گرداند ، هر غلامى که از آنان کشته شود بهاى آنرا بعنوان دیه به اهلش مى پردازد ، و هرکس کشته شود ، بدهى او را پرداخته وخانواده اش را اداره مى کند ، او واهل بیتش در رحبه بسر مىبرند ، ( ورحبه محل سکونت نوح ( ع ) بوده وسرزمینى پاک ومطهر است ) هیج فردى از خاندان محمد ( ص ) سکونت نمى کند وکشته نمى شود مگر در سرزمین پاک ومطهر ، زیرا آنان اوصیاى پاک پیامبراند "
1452 - المصادر :
* : العیاشی : ج 1 ص 64 ح 117 - عن جابر الجعفی عن أبی جعفر علیه السلام یقول : -
وفی : ص 244 ح 147 - عن جابر الجعفی قال : قال لی أبو جعفر علیه السلام : - قسما منه .
وفی : ج 2 ص 261 ح 34 - عن إبراهیم بن عمر ، عمن سمع أبا جعفر علیه السلام : - قسما منه .
* : النعمانی : ص 279 ب 14 ح 67

• * حدیث شماره : 186 *
* ابن عون ، از نافع ، از ابن عمر ، نقل کرده که گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : خدایا در شام ما به ما برکت عنایت کن ، خدایا براى ما در یمن ما برکت ده ، گفتند : و در نجد ما ، حضرت فرمود : خدایا براى ما در شام ما ، برکت ده ، خدایا براى ما در یمن ما ، برکت عطا کن گفتند : ودر نجد ما ، حضرت فرمود : در آنجا ( در نجد ) زلزله ها و فتنه هاست از نجد شاخ شیطان ( فتنه ) پدیدار مىشود .
186 - المصادر :
* : أحمد : ج 2 ص 118 –