- حجاز هنگام ظهور وقبل از آن
- " إذا وقعت النار فی حجازکم ، وجرى الماء بنجفکم فتوقعوا ظهور قائمکم "
* حدیث شماره : 580 *
* از کتاب عجائب البلدان به طریق ارسال از امام صادق ( ع ) نقل شده که على علیهما السلام فرمود : زمانى که آتشى در حجاز نمایان شود و آب در نجف سرازیر گردد ، آنوقت است که باید آمادهء ظهور قائمتان باشید .
580 - المصادر :
* : عجائب البلدان : على ما فی الصراط المستقیم .
* : الصراط المستقیم : ج 2 ص 258 ب 11 ف 11
- * حدیث شماره : 40 *
* از یکى از پسران سعد بن ابى وقاص نقل شده که گفت : از پدرم شنیدم ، گفت : از رسول خدا ( ص ) شنیدم مىفرمود : اسلام غریبانه شروع شد و به همان حالت اولى بر خواهد گشت ، پس خوشا بحال غریبها ، زمانیکه مردم فاسد شوند سوگند به آن که جان ابو القاسم ( حضرت محمد صلى الله علیه وآله ) در دست اوست ایمان میان این دو مسجد ( مکه ومدینه ) گرد خواهد آمد همانگونه که مار در آشیانهء خود جمع مىشود .
* حدیث شماره : 952 *
* این روایت را أبان بن تغلب مرفوعا از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود : زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن برهه اى وجود دارد که علم مانند مارى که به لانه خود پناه مىبرد . به گوشه اى پناه برده و در آن هنگام است که ستاره اى بر مردم طلوع خواهد کرد ، عرض کردم : سبطه چیست ؟ فرمود : برهه اى از زمان . عرض کردم : در آن موقع چه باید بکنیم ؟ فرمود : بر آن چه که هستید باقى مانده تا خداوند ستارهء شما را ظاهر سازد .
952 - المصادر :
* : النعمانی : ص 159 ب 10 ح 6
- * حدیث شماره : 998 *
* علی بن حسن ، از أبان بن تغلب از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود : چگونه خواهى بود زمانى که میان دو مسجد ( مکه ومدینه ) جنگ رخ بدهد . و آنگونه که مار به آشیانهء خود پناه مى برد علم و دانش به گوشه اى خزیده ونهان خواهد شد وشیعیان با یکدیگر اختلاف پیدا کرده و بعضى ، برخى دیگر را دروغگو خطاب کرده وبرخى ، بصورت بعضى دیگر آب دهان خواهند انداخت ، عرض کردم : فدایت شوم ، آیا آنزمان از خیر خبرى نخواهد بود ؟ سه بار فرمود ، بلکه خیر کامل آن زمان خواهد بود ( زیرا حضرت مهدى علیه السلام قیام خواهد فرمود ) .
998 - المصادر :
* : الکافی : ج 1 ص 340 ح 17
- * حدیث شماره : 811 *
* حسن بن محبوب ، از ابو حمزه ثمالى نقل کرده که گفت : به امام صادق عرض کردم : امام باقر علیه السلام مى فرمود : خروج سفیانى واختلاف فرزندان عباس ( بنى عباس ) وکشته شدن نفس زکیه ، وقیام حضرت مهدى علیه السلام از وقایع حتمى در جهان ، مى باشد . عرضکردم : نداء آسمانى چگونه مى باشد ؟ فرمود : منادى در اول روز از آسمان ندا مىدهد که : حق با على وشیعیان او مى باشد سپس شیطان لعنه الله در اخر روز فریاد مى زند که : حق با سفیانى وپیروان او مى باشد ، آنوقت استکه افراد باطل در شک خواهند افتاد
811 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : على ما فی الارشاد ، وغیبة الطوسی .
* : کمال الدین : ج 2 ص 652 ب 57 ح 14
- 827 - " لیس بین قیام قائم آل محمد وبین قتل النفس الزکیة إلا خمسة عشر ( کذا ) لیلة "
* حدیث شماره : 827 *
* شعیب بن حذاء ، از صالح خادم بنى عذراء ، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : بین قیام حضرت قائم آل محمد ( صلوات الله علیهم ) وبین کشته شدن نفس زکیه ، بیش از پانزده شب فاصله نخواهد شد .
827 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : - على ما فی غیبة الطوسی .
* : کمال الدین : ج 2 ص 649 ب 57 ح
* حدیث شماره : 831 *
* این روایت را ابوبصیر مرفوعا از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود : حضرت قائم علیه السلام به اصحابش مى فرماید : اى قوم : اهل مکه ما را نمى خواهند ، ولى خداوند مرا فرستاده تا با آنها بحث ومناظره نمایم آنگونه که سزاوار مى باشد . آنگاه یکى از اصحابش را فرا خوانده وبه او می گوید : به مکه برو وبه آنها بگو : اى اهل مکه من فرستاده فلانى هستم ، که براى شما پیغام داد : ما اهل بیت رحمت ومعدن رسالت وخلافت بوده وذریه محمد ( صلى الله علیه وآله ) وسلاله پیامبران مى باشیم بما ظلم شده وحق ما را خورده و ما را مقهور کرده و به زور حقوق ما را از زمان رحلت پیامبرمان تا به امروز سلب کرده اند . ما از شما ( اهل مکه ) یارى مى خواهیم ، ما را یارى نمائید . هنگامیکه آن جوان ( فرستاده حضرت ) این خبر را براى اهل مکه مى برد او را در بین رکن ومقام گردن می زنند . واو همان نفس زکیه ، مى باشد . زمانیکه این خبر به امام ( علیه السلام ) مى رسد به اصحابش مى فرماید : به شما نگفتم که اهل مکه ما را نمی خواهند . پس او را دعوت نمى کنند تا آنکه حضرت خروج کرده ودر عقبه طوى ، در میان سیصدوسیزده نفر به عدد أهل بدر . فرود مى آید وبه مسجد الحرام می رود . چهار رکعت نماز در مقام ابراهیم خوانده سپس به حجر الاسود تکیه می دهد ، آنگاه خدا را حمد وثنا کرده وپیامبر را یاد نموده وبر او صلوات مى فرستد وچنان سخن خواهد گفت که هیچ کس تا آنموقع چنان سخن نگفته است . اولین کسانى که با او بیعت می کنند میکائیل وجبرئیل مى باشند وهمراه ایندو رسول الله وامیر المؤمنین ( صلوات الله علیهما ) قیام کرده ونامه اى به آنحضرت مى دهند که شدیدا بر علیه عرب مى باشد وهنوز مهر آن خیس مى باشد . به آنحضرت مى فرمایند : به آنچه که در نامه است عمل نما . وآن سیصدنفر وعده کمى از اهل مکه با آنحضرت بیعت مى نمایند . سپس از مکه خارج شده تا آنکه وارد چیزى مانند حلقه مى شود ، راوى مى گوید : عرضکردم : حلقه چیست : فرمود : ده هزار مرد : جبرئیل از سمت راست ومیکائیل از چپ ، آنگاه پرچم آشکار وبارزى را به اهتزاز در آورده وباز مى نماید که آن پرچم رسول الله صلى الله علیه وآله است که نامش ، سحابه ، می باشد ونیز زره رسول الله صلى الله علیه وآله که نامش . سابغه بوده وشمشیر رسول الله صلى الله علیه وآله که نامش ذى الفقار مى باشد ، همراه آنحضرت خواهد بود .
- 831 - المصادر :
* : السید علی بن عبد الحمید : على ما فی البحار .
* : البحار : ج 52 ص 397 ب 26 ح 81
- * حدیث شماره : 1003 *
* یعقوب بن یزید ، از زیاد قندى ، از گروهى از یارانش از امام صادق علیه السلام روایت کرده که از آن حضرت سئوال شد ، آیا خروج سفیانى از وقایع حتمیه است ؟ حضرت فرمود : آرى وکشته شدن نفس زکیه وقیام حضرت قائم ( علیه السلام ) از وقایع حتمیه بوده وفرو رفتن ( سپاه سفیانى ) در سرزمین بیداء وظاهر شدن دستى از آسمان ، ونداء از آسمان هم از حتمیات است . عرض کردم : منظور از ندا چیست ؟ فرمود : منادى از آسمان باسم حضرت قائم وپدرش ( علیهما السلام ) ندا خواهد داد .
1003 - المصادر :
* : النعمانی : ص 257 ب 14 ح 15
- 1004 - " من المحتوم الذی لابد أن یکون من قبل قیام القائم خروج السفیانی ، وخسف بالبیداء ، وقتل النفس الزکیة ، والمنادی من السماء "
* حدیث شماره : 1004 *
* ابی خالد قماط ، از حمران بن أعین ، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : از رخدادهاى قطعى که پیش از قیام حضرت قائم ( علیه السلام ) اتفاق خواهد افتاد خروج سفیانى وفرو رفتن ( سپاه وى ) در زمین بیداء ، وکشته شدن نفس زکیه ، ونداء منادى از آسمان ، مى باشند
1004 - المصادر :
* : النعمانی : ص 264 ب 14 ح 26 - أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید بإسناده عن هارون بن مسلم ، عن أبی خالد القماط ، عن حمران بن أعین ، عن أبی عبد الله علیه السلام أنه قال : -
* : البحار : ج 52 ص 294 ب 26 ح 44 - عن النعمانی .
* : منتخب الأثر : ص 455 ف 6 ب 6 - عن النعمانی .
- * حدیث شماره : 997 *
* حسن بن محبوب ، از ابراهیم ( بن زیاد ) خارقى ، از ابو بصیر ، از امام صادق به نقل از امام باقر علیهما السلام آورده که فرمود : آرى ، آن ( ظهور قائم علیه السلام ) نخواهد شد تا آنکه میان ، بنى فلان ، اختلاف افتاده ، وبه روى یکدیگر شمشیر بکشند ، حلقه تنگ شود وسفیانى خروج نماید وبلاء شدت یابد ، ومرگ وکشت وکشتار مردم را فرا بگیرد که مجبور شوند به حرم خداوند وحرم رسول الله صلى الله علیه وآله ( به مکه ومدینه ) پناه ببرند .
- * حدیث شماره : 1000 *
* عمار بن مروان ، از ابوبصیر ، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود : هر کس مرگ ، عبد الله ، ( ظاهرا پادشاهى در حجاز وعربستان خواهد بود ) را به من خبر دهد وضمانت نماید ، من هم ضمانت مى کنم براى او حضرت قائم علیه السلام را ، سپس فرمود : پس از مرگ ، عبد الله ، آن زمان دیگر مردم به گرد کسى جمع نمىشوند تا آنکه صاحب شما بیاید انشاء الله ، آنوقت دیگر مدت پادشاهى یک سال یا چند سال نبوده ، بلکه چند ماه یا چند روز مى شود ، راوى مى گوید عرضکردم : آیا آن ایام طولانى خواهد بود ؟ فرمود : خیر .
1000 - المصادر :
* : الفضل بن شاذان : على ما فی غیبة الطوسی .
* : غیبة الطوسی : ص 271
• حدیث شماره : 1452 *
* جابر جعفى از امام باقر ( ع ) روایت کرده است که فرمود : اى جابر ، پا برجا و استوار برزمین باش ودست وپاى خودرا حرکت نده تا علامات ونشانه هایى را براى تو بیان کنم که سالى آنها را خواهى دید ، مى بینى که ندا دهنده اى در دمشق ندا مى کند ودر یکى از شهرهاى آن [ روستاهاى آن ] فرورفتگى زمین ایجاد مى شود [ زمین فرو مى رود ] . . . که ترکها از آنجا گذشته تا به جزیره رسیدند ورومیان در رمله فرود آمدند ، آن سالى است که در تمام سرزمینهاى اعراب اختلاف بوجود مى آید ، وشامیان برسرسه درفش ، اصهب ، وابقع وسفیانى با بنى ذنب الحمار مضر [ حاکمان بد آنروز ] به اختلاف مى پردازند ، والى هاى سفیانى از قبیلهء کلب با او هستند ، سفیانى وهمراهانش بر بنى ذنب الحمار پیروز مى شوند ، به گونه اى که کشتار مى شوند که هرگز براى چیزى چنین کشتارى نشده است ، ومردى در دمشق حضورمى یابد واووهمراهانش به نحوى کشته مى شوند ، که هیچکس کشته نشده است ، واین آیهء شریفه اى است که مى فرماید : " احزاب ودسته ها میان خود به اختلاف پرداختند ، واى برکسانى که کفر ورزیدند ، از مشاهدهء روزى بزرگ " سفیانى وهواداران او پیروز مىگردند ، تا آنجا که هیچ اهتمامى ندارند جز آل محمد صلى الله علیه وآله وپیروان آنها ، سپاهى را به کوفه اعزام مى کند وپیروان آل محمد ( ص ) را در کوفه کشتار نموده وبه دار مىآویزند ، وآنگاه ، درفشى از خراسان رو مىآورد تا اینکه در ساحل دجله فرود مىآید . مردى ضعیف از غیر عرب همراه با یارانش خروج مى کند ودر پشت کوفه ( نجف ) کشته مى شود ، سفیانى گروهى رابه مدینه اعزام مى کند ودرآنجا مردى را تقبل مىرساند ومهدى ومنصور از آن شهر مى گریزند ، کوچک وبزرگ آل محمد دستگیر مى شوند وبى آنکه یک تن از آنها رها شود همگى به زندان افکنده مى شوند ، سپاه به تعقیب این دو مرد مى پردازد ومهدى به سان روش موسى ( ع ) بینمناک از آن شهر ( مدینه ) خارج گشته تا اینکه وارد مکه مى شود ، سپاه او آورده تا آنکه در بیداء فرود میآیند وآن سپاه هملات ( هلال ) است که در زمین فرومى روند وجز کس که خبر فرو رفتن آنها را ببرد ، هیچکس زنده نمى ماند ، وقائم ( ع ) بین رکن ومقام میایستد ونماز مى گزارد ، و به اتفاق وزیرش راه مى افتد و مى گوید : اى مردم ، بر ضد کسانى که به ما ستم روا داشته وحق ما را غصب کردند ، از خدا کمک مى طلبیم . هرکس دربارهء خدا [ نسبت با خدا ] با ما محاجه نماید ، من به خدا سزاوارترم . هرکس در باره آدم ( ع ) [ نسبت با آدم ] با ما محاجه کند ، من سزاوارترین مردم به آدم ( ع ) هستم هر کس در بارهء نوح ( ع ) [ نسبت با نوح ] با ما محاجه نماید ، من سزاوارترین شخص به نوح ( ع ) هستم هر کس در باره ابراهیم ( ع ) [ نسبت با او ] با ما محاجه کند ، من سزاوارترین فرد به ابراهیم ( ع ) هستم . هرکس دربارهء محمد ( ص ) [ نسبت با او ] با ما محاجه نماید ، من سزاوارترین شخص به محمد صلى الله علیه وآله هستم هرکس درباره نسبت با پیامبران با ما محاجه کند ، ما سزاوارترین مردم نسبت به پیامبران هستیم .
هر کس در بارهء کتاب خدا با ما به محاجه بپردازد ، ما سزاوارترین مردم به کتاب خدا ( قرآن ) هستیم . ما وهمه مسلمانان امروز گواهى مى دهیم که ما مورد ظلم وستم قرار گرفته وآواره شدیم ، برضد ما شوریدند ، واز شهر ودیار واموال واهل خود بازمانده ومغلوب شدیم ، بخدا سوگند ، سیصد وسیزده مرد خواهند آمدکه پنجاه زن میان آنهاست ، بدون وعدة قبلى همه به سان ابرهاى پاییزى پى درپى آمده ودر مکه گردى آیند واین آیهء شریفه اى است خداوند میفرماید " هر کجا باشید ، خداوند همگى شما را گردمىآورد ، براستى که خدا بر هر کارى تواناست " مردى از آل محمد صلى الله علیه وآله مىگوید : " وهی القریة الظالمة اهلها " وپس آنحضرت به اتفاق سیصد وسیزده نفر خروج نموده وآنان میان رکن ومقام با آن حضرت بیعت مى کنند ، عهدنامهء رسول اکرم ( ص ) وپرچم وسلاح او در دست آن حضرت ووزیرش نیز با اوست ، منادى در مکه نام او وظهورش را از آسمان ندا مى کند ، بگونه اى که همهء زمینیان آن صدا را مى شنوند ، نام او نام پیامبر است ، اگر باور برخى چیزها برایتان مشکل باشد ، عهدنامهء پیامبر ( ص ) وپرچم وسلاح آن حضرت ونفس زکیه از فرزندان حسین برشما مشکل نخواهد بود ، اگر باور این معناهم برایتان دشوار باشد ، صداى آسمانى به نام وظهور وقیام او ، برایتان دشوار نیست . از منحرفین آل محمد ( ص ) بپرهیز ، زیرا آل محمد وعلى درفشى ، ودیگران نیز درفش هائى دارند ، بر پا واستوار بمان واز هیچیک آنان هرگز پیروى نکن ، تا آنکه مردى را از فرزندان حسین ( ع ) ملاحظه کنى ، او عهد نامهء رسول خدا ( ص ) ودرفش وسلاح او را با خود دارد ، زیرا عهد نامهء پیامبر ( ص ) نزد على بن حسین وسپس نزد محمد بن علی ( باقى است وخداوند هرچه خواهد انجام مى دهد ، با اینان همیشه ملازمه باش ، واز کسانى که برایت گفتم بیرهیز ، اگر مردى از آنان بهمراه سیصد وسیزده تن خروج کرد ودرفش رسول خدا ( ص ) را با خود داشت " . . . رهسپار مدینه شده تا آنکه از بیداء عبور مى کند ، ومى گوید : این جا مکان گروهى است که بزمین فرو رفته اند واین معناى آیهء شریفه است که :
" أفأمن الذین مکروا السیئات ان یخسف الله بهم الأرض أو یأتیهم العذاب من حیث لا یشعرون أو یأخذهم فی تقلبهم فما هم بمعجزین " وآنگاه که وارد مدینه شد ، محمد شجرى را طبق سنت وشیوهء یوسف ( ع ) بیرون مىراند ، وسپس به کوفه مىآید ودر آنجا تا خدا بخواهد درنگ مى کند تا برآنها غالب مىآید ، وسپس حرکت نموده تا با همراهانش وارد عذراء مى شود ، وتعدد بسیارى از مردم به او مى پیوندند ، وسفیانى در آنروز در وادى رمله بسر مى برد ، تا اینکه با یکدیگر برخورد مى کنند وآنروز روز ابدال است ، گروهى از مردم که با سفیانى بوداند در زمره پیروان آل محمد در مى آیند وگروهى که با آل محمد ( ص ) بوده اند به سفیانى مى پیوندند وهر گروهى از مردم به سمت درفش خود مى روند و آنروز ، روز ابدال است ، امیر المؤمنین ( ع ) فرمود درآن روز سفیانى وهمراهانش کشته مى شوند بگونه اى خبر دهنده اى هم از آنها باقى نمى ماند ، کسى که در آنروز از غنایم قبیلهء کلب محروم شود ، ناکام مانده است ، سپس حضرت وارد کوفه مى شود ومنزلش در آن شهر است ، همه غلامان مسلمان را خریده وآزاد مى کند ، بدهى بدهکاران را مى پردازد ، هر مالى که با ستم از کسى گرفته شده باشد آنرا برمى گرداند ، هر غلامى که از آنان کشته شود بهاى آنرا بعنوان دیه به اهلش مى پردازد ، و هرکس کشته شود ، بدهى او را پرداخته وخانواده اش را اداره مى کند ، او واهل بیتش در رحبه بسر مىبرند ، ( ورحبه محل سکونت نوح ( ع ) بوده وسرزمینى پاک ومطهر است ) هیج فردى از خاندان محمد ( ص ) سکونت نمى کند وکشته نمى شود مگر در سرزمین پاک ومطهر ، زیرا آنان اوصیاى پاک پیامبراند "
1452 - المصادر :
* : العیاشی : ج 1 ص 64 ح 117 - عن جابر الجعفی عن أبی جعفر علیه السلام یقول : -
وفی : ص 244 ح 147 - عن جابر الجعفی قال : قال لی أبو جعفر علیه السلام : - قسما منه .
وفی : ج 2 ص 261 ح 34 - عن إبراهیم بن عمر ، عمن سمع أبا جعفر علیه السلام : - قسما منه .
* : النعمانی : ص 279 ب 14 ح 67
• * حدیث شماره : 186 *
* ابن عون ، از نافع ، از ابن عمر ، نقل کرده که گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : خدایا در شام ما به ما برکت عنایت کن ، خدایا براى ما در یمن ما برکت ده ، گفتند : و در نجد ما ، حضرت فرمود : خدایا براى ما در شام ما ، برکت ده ، خدایا براى ما در یمن ما ، برکت عطا کن گفتند : ودر نجد ما ، حضرت فرمود : در آنجا ( در نجد ) زلزله ها و فتنه هاست از نجد شاخ شیطان ( فتنه ) پدیدار مىشود .
186 - المصادر :
* : أحمد : ج 2 ص 118 –